شوهرم پول خرجم نمیکند!
پاسخ: اگر رک و صریح صحبت کنم، ناراحت نمی شوید؟
شما در سوال تان سه بار تاکید کرده اید آدمی هستید که مادیات برای تان مهم نیست و پولکی نیستید و پول برایتان مهم نیست، اما همه مشکلاتی که مطرح کرده اید درباره همین مادیات است. به نظر شما تعریف پولکی و مادیاتی بودن یا نبودن چیست؟
دو موضوع را مطرح کرده اید:
ماجرای مهریه که مادر همسرتان اصرار داشت به 14 سکه و شما می گفتید 110 سکه. من هیچ قضاوتی ندارم درباره اینکه حق با چه کسی است؛ اما از شما می پرسم: به نظر شما چه کسی را این وسط میشود مادیاتی نامید؟ ممکن است بگویید من که 1400 سکه نگفته بودم و فقط گفتم 110 سکه. اما باز در صورت مساله تفاوتی ایجاد نمی کند. مثلا اگر من به عنوان یک ناظر بیرونی بگویم هم شما و هم مادر همسرتان مادیاتی هستید و البته ایشان از شما مادیاتی تر است، این قضاوت به نظرتان منصفانه نیست؟ این را هم اضافه کنیم که همین الان همسر شما سه دانگ خانه هم به نام شما کرده است و باز شما ناراضی هستید.
مورد دوم بحث هدیه است و 300 میلی گرم اختلاف در وزن سکه پارسیان. نوشته اید که همسر شما برای مادر خودش و مادر شما سکه یک گرمی خریده و برای شما سکه 700 میلی گرمی. انتظار شما این بوده که وزن سکه شما بیشتر از وزن سکه مادرها باشد، چون شما آدم مهم تری در زندگی همسرتان هستید. درست است؟ این یعنی شما مبنای ارزش گذاری تان، وزن سکه یا به عبارت دیگر، همان «پول» است. آدم مادیاتی چیزی جز این است؟
مادیاتی بودن، با خسیس بودن فرق می کند و من فکر می کنم شما هم مادیاتی هستید، اگرچه خسیس نیستید. مادیاتی کسی است که در مناسبات ش، مادیات و پول برایش مهم است. مثلا مهم است که هدیه ای که برایش می خرند ارزش پولی اش چقدر است. این آدم خودش هم وقتی هدیه ای می خرد، اگر خسیس نباشد، هدیه ای گران قیمت می خرد چون پیش فرض ذهنی اش این است که «کسی که کسی را دوست دارد برایش زیاد خرج می کند». یک ذهن مادیاتی فکر می کند هزینه کردن نشان دهنده ارزشی است که آدمها برای هم قائل اند.
همین تاکید چندباره شما بر اینکه «من مادیاتی نیستم» از نظر من خودش نشان دهنده این است که این موضوع دغدغه شماست. شما درواقع از مکانیسم دفاعی «وارونه سازی» استفاده می کنید واین تعارض درونی شماست. کشش به سمت مادیات و این ارزش گذاری بر مبنای مادیات را خودتان در درون دارید و البته چون آن را مغایر ارزش های اخلاقی خودتان می دانید، مرتب به دیگران یادآوری می کنید که من اصلا این طور نیستم.
نکته دیگر: نوشته اید «باهاش صحبت کردم و گفتم از مرد خسیس و اقتصادی خوشم نمیاد و نمیتونم باهاش زندگی کنم و اون هم گفتش که خودمو تغییر میدم و میشم همونی که تو میخوای». این جمله از نظر من نگران کننده است. حرف بی اساسی است اگر کسی بگوید من عوض می شوم و می شوم همان که تو می خواهی.
با هم چی توافق کردین عزیزم؟ شغل شوهرت چی هست؟
سلام من از بعد ازدواج شوهرم یک ریال خرجم نکرده خرج خوراک با مادرشوهر مه پوشاک و فراهم با مادرم. تو یک خونه ۶۵متری و یک اتاق خواب ۹تری. تنها خرجی که شوهرم میکنه برای ماشینش و هرازگاهی مواد خوراکی. همشم میگه بهم فشار میاری کاری میکنی دست به دزدی بزنم. الانم من باردارم. میگم بچه اتاق میخواد میگه ما تو سالن میخوابیم. منم تابه حال رو زمین نخوابیدمو عادت ندارم. احساس میکنم هرچی کار میکنه خرج کسی دیگه میکنه و دلش جایی دیگست. لطفا نظر بدید چیکارکنم
به نظرم شما برخلاف چیزی که فکر میکنید کاملا مادیاتی هستید، اینو میگم چون دقیقا منم در شرایط مشابه شما هستم، این که شوهرتون به شما خوبه کوچیک تری داده، مطمئن باشید به خاطر مشکلات مالی ه، روی این حساب که شما درکش میکنید ... مردی که سه دونگ از خونه شو به نام نامزدش میکنه اصلا خسیس نیست.. به ویژگی های مثبت همسرتون بیشتر توجه کنید و از این حواشی فاصله بگیرید، اما اگه واسه شما معقوله هدیه مهمه، به همسرتون بگید که مثلا دوست دارم سالی یه بار طلا واسم بخرید... دوران نامزدی و عقد برای آقایان خیلی استرس اوره، هزینه های طلا و عروسی و خانه ... درکش کنید... مطمئنن در مسیر پیش رو مسائل مهم تری وجود داره، کاری نکنید که ده سال دیگه بگید چرا من اینقدر اون موقع بچگانه رفتار کردم
به عنوان مثال تصور کنید همسرتون تمام تلاشش و بکنه که اینطور نباشه، ولی به محض اینکه بچه دار بشید تمام مشکلات برمیگرده و اون موقع است که شما در مقابل مادرشوهری که تجربه بچه داری بیشتری از شما داره، مدل تربیت کودکش بیشتر مقبول شوهرتونه و بچه ای که همسرتون شاید به اندازه شما دوستش داشته باشه عمل شانسی ندارید و کنار زده میشید. من معتقدم همسر شما اگه نمیتونه در مقابل مادرش از خودش دفاع کنه به پختگی کافی برای ازدواج نرسیده. در رابطه با سکه 700 میلی گرمی من فکر میکنم مشکل اصلی شما اینه که حس میکنید شوهرتون از ترس مادرش این کارو کرده، به نظرم بهترین کار اینه که صریحا برید و ازش بپرسید چرا اینکارو کرده به جای اینکه تو فکر تلافی باشید و اگه واقعا دلیلش اینه قبل از اینکه بیشتر از این دیر بشه مشکلتون رو حل کنید. مادر شوهر شما ظاهرا از اون دست ادم هاییه که همه چیز و برای خودش میخواد و تحمل نداره شما باهاش تو چیزی حتی کادوی روز زن شریک باشید و اینکه همسرتون از احساسات اشتباه مادرش دفاع میکنه در دراز مدت برای شما مشکلات زیادی ایجاد خواهد کرد
حس میکنم شاید به عنوان کسی که شرایطش به شما نزدیک تره بهتر متوجه منظورتون شدم و یه جاهایی رو حس میکنم خوب توضیح ندادید. برداشتی که من دارم از وضعیت شما اینه که مشکل اصلیتون اینه که همسرتون از مادرشوهرتون حرف شنوی زیادی دارن. واقعیت اینه که این مشکل حادی هست و به این سادگی ها نباید از کنارش گذشت. و متاسفانه باید بگم این دست مشکلات در طول زمان وضعیتش بدتر میشه و بهتر نمیشه.
عزیزم، هدیه فقط واسه اینه که بدونیم به یاد هم هستیم. اگر نیازهامون رو با هدیه بخایم حل کنیم که اونوقت خیلی سخت میشه. یعنی ممکنه یه نفر به شما یه دفتریادداشت، یه کتاب خوب، یا یه لباس هدیه بده، اما از نظر پولی اینها خیلی گرون نباشن. میدونین چی میگم؟ منظورم رو رسوندم؟