چرا میلم روز به روز کم تر می شود؟
پاسخ: شما به صراحت نگفته اید اما من حدس میزنم شما هنگام نزدیکی درد دارید. این یعنی مبتلا هستید به واژینیسموس. و هرآنچه تا امروز برای تان اتفاق افتاده، نتیجه منطقی آن عارضه است و شاید هرکس جای شما بود، همین بود. البته همه مبتلایان به واژینسموس مثل شما نیستند. اتفاقات دیگری هم می تواند بیفتد.
یکی از 5 سناریوی زیر ممکن است رخ بدهد:
سناریوی اول: آقای داماد فکر می کند باید به هر ترتیب شده، مردانگی اش را نشان بدهد. با نهایت درد و رنج و حتی زخم و جراحتی که عروس خانم تحمل می کند، کارش را انجام میدهد و خلاص. روزهای بعد هم باز این اتفاق تکرار می شود. نتیجه: حک شدن تصویری وحشتناک و نفرت انگیز از سکس در ذهن عروس خانم. مدتی بعد، آقا به دلیل بی میلی و سردمزاجی خانم و شکایت از اینکه زن نمی تواند نیازهایش را برآورده کند، ممکن است به فکر زن دیگری بیفتد!
سناریوی دوم: آقای داماد افسرده می شود و فکر می کند بی کفایتی او باعث این فاجعه شده. نتیجه: آقای داماد دچار اختلال نعوظ می شود. دیگر اصلا نزدیکی امکان پذیر نیست! عروس خانم از بی کفایتی داماد شاکی می شود و ماجرا را به مادرش می گوید و همه جا پخش می شود که «داماد مشکل دارد» و... آخرش: درخواست طلاق و دادگاه خانواده.
سناریوی سوم: آقای داماد و عروس خانم بیشتر از این همدیگر را دوست دارند که این چیزها بین شان شکاف بیندازد. قراردادی نانوشته (و حتی ناگفته) بین شان منعقد می شود و این قضیه را از دستور کار زندگی خارج می کنند. می شوند زن و شوهری که زندگی زناشویی ندارند! نتیجه: افسردگی، سرخوردگی و نارضایتی از زندگی؛ اما همیشه با لبخندی مصنوعی روی لب.
سناریوی چهارم: آقا داماد و عروس خانم، مراجعه می کنند به پزشک. احتمالا، متخصص زنان. خانم دکتر، احتمالا تشخیص می دهد که مشکل، واژینیسموس است. اما از آنجا که در تمام 7 سال پزشکی و 4 سال تخصص، یک کلمه هم درباره درمان این جور مسایل چیزی نشنیده، عروس خانم را با تجویز ژل لوبریکانت و توصیه به شکیبایی، مرخص می کند. نتیجه: معلوم است که نسخه خانم دکتر کار نمی کند. عروس و داماد جوان به این نتیجه می رسند که هیچ پزشکی هم سر از مشکل آنها در نمی آورد.
سناریوی پنجم: فکر می کنید از هر 10 زوج، یکی شان هم می تواند یک مشاور یا سکس تراپیست آشنا به درمان واژینیسموس پیدا کند؟
مراجعه کنید به سکس تراپیست.
شبا زودتر بخاب.برنامه هفتگیتو بنویس،پول پس انداز کن هرچند اندک،با زوجهای خشگل و با حال رفت و آمد کنید،بزار همسرت با همسر دوستت شوخی کنه،بزار همسرت با جنسای مخالف وقتی با هم هستید معاشرت محترمانه کنه،،گوشیشو چک نکن،بهش گیر نده،عکسای ورزشکارای خوش هیکل برای همدیگه بفرستید و همدیگرو تشویق به ورزش کنید.موقع سکس بهداشتو بزارید کنار.البته نه خیلی دیگه.دین و مذهب رو وارد سکس نکنید مث غسل و مسل و اینجور چیزا.به مرور حشرتون میزنه بالا وتجربه های خوبیو با همدیگه میبینید همییییین
من فکر کنم تا حدی سناریوی یک رو تجربه کردم، البته با همسرم صحبت کردم و خودشرو اصلاح کرد اما من از همونموقع تو ذوقم خورده و فکر میکنم چون شروع خوبی نداشتیم میا من به رابطه خیلی کمه
علتش همون فشارهای عصبی هست و دچار شک شدی، حتما به روانشناس مراجعه کن وقتی همه چیز زندگیت خوبه چرا نباید برای مستحکم کردنش تلاش کنی؟ سعی کن با این حس منفی که میلی هم نداری مبارزه کنی چون به مرور باعث میشه هم مشکلات روحی و جسمی برات به وجود بیاد. یه طب مکمل هست به نام فرادرمانی دربارش تحقیق کن میتونه بهت صد در صد کمک کنه.
ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺣﺘﻢ ﻣﺸﻜﻞ ﺧﻮﺩﺩ ﺍﺭﺿﺎﻯ ﺩﺍﺭﻳﻦ.