سردی رابطه
با همسرم سردم
پرسش: من به مدت 5 ماه هست که ازدواج کردم. من 31 سالمه و قبل از ازدواجم با چنتا دختر دوست بودم و با یکیشون رابطه خیلی نزدیکی داشتم تا این حد که با هم زندگی می کردیم و مسافرت می رفتیم. به هر دلیلی اون ازدواج کرد و من دچار شکست عشقی شدم که البته در این جریان من بیشتر مقصر بودم. برای همین در زندگیم بعد از اون اتفاق دچار خلا بزرگی شدم چون مامانم سه سال بود که فوت کرده بود و من شدیدا بهش وابسته بودم و بابام بعدش ازدواج کرد و من واقعا تنها شدم. برا همین تصمیم به ازدواج گرفتم و چند جا رسما خواستگاری رفتم ولی از هر کدوم یه بهونه داشتم و رد می کردم تا اینکه با یه دختر آشنا شدم که از هم خوشمون اومد و طی یک هفته آشنایی با هم عقد کردیم ولی ده روز نشد که من پشیمون شدم ولی چون عقد کردیم راه برگشتی نداشتم. دختره هیچ مشکلی نداره و من و واقعا دوس داره ولی من نمیتونم باهاش ارتباط برقرا رکنم چون اون از یه خانواده مذهبی و محدود بود ولی من آزاد برای خودم زندگی می کردم. درضمن اختلاف سنی ما 12 سال بود . الانم من اصلا نمیتونم با خانواده اش ارتباط برقرار کنم و هر دفعه سر رفتن مهمونی به خونه ایشون و فامیلاشون بحث دارم و همین باعث شده که من ازش دور بشم. البته خانواده اونا اصلا با من کاری ندارند و بی احترامی هم نمیکنن. من نمیتونم به سبک زندگی اونا بسازم و واقعا عصبی می شم وقتی میرم خونه اونا. از وقتی هم که ازدواج کردم مشکلات فکری چندین برابر قبل ازدواج شد در صورتی که من به خاطر تنهایی و سر و سامون گرفتن زندگیم ازدواج کردم اما الان احساس آرامش و خوشبختی نمیکنم و از اینکه زندگی یه نفر دیگه رو هم خراب کردم خیلی اعصابم خرد شده چون اون واقعا بی گناه هستش و جونیش رو برای من گذاشته. در صورتی که من اصلا از ازدواجم راضی نیستم و انگار دنیا رو سرم خراب شده. چندین بار برای خانمم کادو های گرون قیمت خریدم ولی حسم بهش عوض نشد. من حتی به اندازه 20% در مقایسه با دوست دخترم اشتیاق بهش ندارم و همیشه فکر میکنم دیگه بقیه عمرم باید همینطور سرد زندگی کنم. درضمن من به رابطه جنسی واقعا علاقه مندم و برای من مهمترین چیز در زندگیم بود و هیچ چیزی رو به رابطه ترجیح نمیدادم ولی بعد از ازدواج تمایل به رابطه به 10درصد نسبت به قبل رسید. درضمن این پنج ماه بعد از ازدواجم شاید صد بار به فکر طلاق افتادم فقط به خاطر دختره تحمل کردم.خواهش میکنم کمکم کنید.