همسرم می گوید حق نداری بروی مشاوره!
شما نیازمند زوج درمانی و سکس تراپی در کنار هم هستید. مساله شما، فقط رابطه زناشویی نیست. گمان می کنم تعارض های بین فردی شما، رابطه جنسی شما را هم تحت الشعاع قرار داده و برای همین، زوج درمانی را برای شما مقدم می دانم بر سکس تراپی.
اما در مورد آنچه گفتیه اید، چند نکته دارم:
1- نوشته اید: «توی دوران عقدمون مشکلات زیادی داشتیم از لحاظ اختلافات خانوادگی ولی خب تحمل میکردم و میگفتم همه چیز درست میشه». این اشتباه است و حالا دارید نتیجه همین اشتباه را می بینید. الان فکر می کنید دیگر آن تعارض ها کمتر برایتان اهمیت دارد؛ اما از طرف دیگر می بینید که صمیمیت عاطفی و جنسی تان کم شده. اگر مشکل را به رسمیت می شناختید و مشاوره را همان زمان شروع می کردید، حالا اوضاع این طور نبود. تعارض ها را نباید با این تلقی که «ولش کن درست میشه» رها کرد. گاهی تعارض ها مثل یک گلوله برفی اند. کوچک اند اما هرچه می گذرد، بزرگ و بزرگتر می شوند. شما در همان دوران عقد نیاز داشتید به مشاوره.
2- نوشته اید: «ما با عشق ازدواج کردیم. همو دوس داشتیم و خانواده هامونو راضی کردیم.ولی الان چند وقته شوهرم همش ازم ایراد میگیره ». همین است که می گوییم عشق، دلیل خوبی برای ازدواج نیست. چون عشق، یک وضعیت ناپایدار و گذراست و ازدواج قراردادی است برای تمام عمر. نمی گویم فقط باید عاقلانه ازدواج کرد. نه. بهترین حالت، ازدواج با کسی است که دوستش دارید (نه لزوما عاشق ش باشید) و البته همه محاسبات عقلانی را هم در نظر گرفته اید.
3- نوشته اید: «بارها ازش خواستم که چی میشه بهم بگی دوسم داری اگه واقعا دوسم داری حداقل به خاطر دل من ولی نگفت». واقعا فکر می کنید گفتن دوستت دارم، به عنوان لقلقه زبان، ارزشی دارد؟ از او می خواهید که دروغ بگوید؟ شما با دروغ خوشحال می شوید؟ اگر قرار است همسر شما دوست تان داشته باشد، باید رابطه شما درمان شود، تا این حس خوب از درون شما و همسرتان بجوشد.
4- نوشته اید: «شوهرم که آدم گرمی بود و خودمم همینطور الان خیلی سرد شده و میگه تو منو نمیتونی تحریک کنی.» و من از این جمله ها این را می فهمم که آنچه شما را در ابتدا به هم پیوند داده، شور و هیجان ناشی از تغییرات بیوشیمیایی بوده. آن شور عاشقانه، فروکش کرده و از سوی دیگر، در بستری از تعارض های بین فردی، صمیمیت و میل جنسی رو به افول گذاشته. نمی گویم که صدردرصد می شود این ازدواج را نجات داد، اما منطقی است که برای درمان همه تلاش مان را به کار ببریم.
5- نوشته اید: «همش دلم میخواد یه گوشه بشینمو گریه کنم.» و این یعنی شما دارید به سمت افسردگی می روید. افسردگی هم اگر اضافه شود، شرایط پیچیده تر می شود. برای اینکه بتوانید در روند زوج درمانی به ازدواج تان کمک کنید، اول باید خودتان را درمان کنید. اینجا شما خودتان مسئول هستید. مراجعه کنید به مشاور برای اینکه افسردگی خودتان درمان شود، تا انرژی لازم برای زوج درمانی را داشته باشید.
6- نوشته اید: «صد باااار گفتم بریم مشاوره مشکلمونو حل کنیم ولی به هیچ وجه قبول نمیکنه. گفتم پس من برم ولی دعوا راه میندازه که حق نداری بری.» این واکنش همسر شما نشانه این است که او مکانیسم های دفاعی سنگینی را به کار می برد تا اضطراب خودش را کم کند. مشکل را انکار می کند چون اگر با این واقعیت رو به رو شود، اضطراب سهمگینی را باید تحمل کند. همسر شما خودش باید به این نتیجه برسد که نیاز به کمک دارد؛ اما شما چطور؟ آیا صرف گفتن اینکه «بیا برویم مشاوره» کافی است؟ شاید لازم باشد بگویید: «عزیزم من می خواهم بروم، شما خواستی بیا» و بارها و بارها این را تکرار کنید و واقعا هم اقدام کنید. آیا همسر شما به پای شما زنجیر بسته؟ یا با اسلحه شما را تهدید کرده که اگر مشاوره بروی، شلیک میکنم؟ آیا اگر شما خدانکرده بیماری جسمی ای داشته باشید و همسرتان بگوید حق نداری بروی دکتر و داد و فریاد راه بیندازد، شما می گویید چشم؟ اگر چنین باشد، آن وقت من می گویم پس بازهم اولویت، درمان شخصیت منفعل خود شماست.
مراجعه به مشاور
به نظر من فقط پیش مشاوره برو ، چون بلاخره شما یه روزی همو دوست داشتین
سلام
نه عزیزم، من میگم اگر واقعا نمیخاد ایشون رو چرا باید زجر بکشه؟! برای چی؟ اشتباه انتخاب کرده، اما قرار نیست اشتباه زندگی کنه.
طبق نظر خانوم مهرناز خودتو خلاص کن از دستش وباکسی ازدواج کن که ازدواجتون مبناش فقط عشق نباشه
سلام خانوم محترم عزیزم هرطوری شده مشاور رو برو بالاخره یک راه حلی وجود داره اگر مشاور رفتی و کاراشو انجام دادی و بازم نتیجه نگرفتی واگربچه هم نداری
با نظر میهمان کاملا موافقم، من هم با نامزدم در مدت 5 ماه که عقد کردیم همین مشکلات رو دارم و حالا متوجه شدم ایشون با خیلی ها پنهانی رابطه داشته و داره، چه مجازی و چه حقیقی، راضی به اومدن پیش مشاور نیست درحالیکه خودم تنهایی پیش مشاور رفتم و حالا تصمیم به جدایی گرفتم
سلام.من تخصصی ندارم اما تجربه ام میگه.یا همس شما زیاد فیلم پورن نگاه میکنه.یا سکس چت میکنه و یا با کسی در رابطه است.ببخشید تلخ گفتم .فکر میکنم فقط زوج درمانی میتونه کمکت کنه و مشاور واقعیت را بفهمه
اگه بچه ندارید، خودتو پیر نکن باهاش. برو مشاوره، اگر نشد، رها کن خودتو عزیزم