از ازدواجم پشیمانم، چه کنم؟
پرسش: 33 سالمه و فوق لیسانس هستم و خانمم ۲۸ ساله و لیسانس گرافیک هست، من یکبار یک ازدواج ناموافق در حدود یک ماه بعد از عقد داشتم و اکنون بعد از یک سال و نیم یک ازدواج دیگر انجام دادم و حدود ۵ ماه هست که از ازدواجم پشیمان هستم چون از ابتدا با چهره و تیپ خانمم مشکل داشتم و به دلم ننشست. من این دختر را ۳ بار در خانه اش با چادر دیدم و پسندیدم اما در روز آزمایش خون ناگهان نظرم عوض شد و دیگر به دلم ننشست و بعد از مشورت با خانواده بخاطر خوبی هایی که داشت عقد کردم ولی متاسفانه همه کار کردم پیش روانپزشک و روانشناس هم رفتم ولی فایده نداشت من هنوز با نوع چهره و تیپ بدنی اش کنار نیامدم و این موضوع مرا بسیار عذاب داده و در کارم هم تاثیر منفی گذاشته و کامل مرا ناامید کرده و رابطه بین ما بسیار سرد شده است با توجه به آبروی طرفین و اعتبار خانواده های دو طرف بنده نه راه پس دارم و نه راه پیش، واقعا نمی دانم چه کار کنم البته اگر در همان روز گروه خون ملاحظه و کم رویی و تواضع بیش از حد را کنار می گذاشتم دیگر کار به اینجا نمی کشید.
بچه ها شوهرم همش گیر میده چاق شو منم قدم کوتاه چاق بشم اندامم بدمیشه موندم بخدا میگه باسنت باید بزرگ باشه صورتت توپول باشه چیکار کنم موندم
سلام بچه ها من دوساله نامزدم قبلشم باهاش دوس بودم یه چن ماهی خب الان اخلاقش خیلی بدشده همش بهم شک میکنه اعتماد نداره حتی به خانوادش الان 3ماه ولم کرده بلاتکلیف موندم عروسی نمیکنه هرچی بگه قبول میکنم هرکاری بگه براش انجام میدم واقعا دوسش دارم عاشقشم اونم دوسم داره ها زیادهم تنوع طلبه بااین که خوشگلم بازم گیر میده میگه لباس خیلی خیلی بازی بپوشم منم یکم بخاطر خانوادش که مذهبیه مراعات میکنم ولی قبول نمیکنه خودشم نظامی هست تو یه شهر دیگه اگه بخوام برم اونجا زندگی کنم 3شب خونه هست 3شب پاسگاه اگه اینجا خونه بگیریم بمونم اینجا 15روزاونجاهست 10روز اینجا که دوری باعث میشه دعوا بشه بینمون اونم حرفامو به همه میگه انقدر اسرار میکنم حرفامو به کسی نگه گوش نمیده خونه مادرشم نمیبره که برم با مامانش بمونم اون روزایی که نیست میگه دامادامون نگات میکنن باخودشم نمیبره برم شهر دیگه باهاش زندگی کنم میگه سه شب باهم چت میکنی همش این ور اونور میری من چیکار کنم بلا تکلیف موندم بخدا نمیدونم چیکار کنم نظر طلفا راه حل ممنون