پیشنهاد دوستی به بهانه رابطه

• دکتر علی شیخ الاسلامی

بنده ترم سوم کارشناسی بودم که آقا پسری به بهانه ازدواج با من طرح دوستی ریخت انقد خودشو شیفته من نشون میداد نه تنها باور کرده بودم بلکه همکلاسیام میگفتند چیکار کردی که اینقد شیفته تو شده این ادامه داشت که در پایان کارشناسی  رابطمون خیلی فراتر رفته بود من ازاین موضوع نگران نبودم میگفتم میخواد همسرم شه دیگه تا اینکه بهم گفت تو خیلی شکاکی می نمی تونم با تو کنار بیام نمیدونم شاید از دوست داشتن زیاد بود و خودم متوجه نبودم ولی انگار دیگ آبجوشریخته بود سرم باورم نمیشد بهمین سادگی منو گذاشت کنار به زمین و زمون چنگ میزدم شاید حالم خوبشه شاید نمازو دعاها حالم خوب کرد تا اینکه خواهرم به مریضی سختی دچار شدن تو رفت /امدم برای مریضی خواهرم با یکی کارمندای اونجا آشنا شدم از نظر ظاهری خوب بودچون خیلی کمک میکرد یجوره وابستش شدم تا اینکه ایشونم پیشنهاد ازدواج
دادم و بهشون گفتم قبل از هر چی مادر تونو باید ببینم و... با ایشونم هم
رابطه خوبی داشتم تا اینکه یه روز به تلفنم ج نداد تازه /اخرشبش گفت تازه دیدم منکه میدونستم بهونه ست فردا اونروزم گفت پدرم راضی به ازدواج مانیست من سعی کرده بودم مثل رابطه قبلیم گیر دم شکاک نباشه ولی بازهم دلیل جدایی شو نفهمیدم دیگه حوصله خودمم نداشتم چه برسه به بقیه بعد از 8 ماه تنهایی هم سرو کله همکلاسیم پیدا شد که خیلی پرو بهم میگفت بدرد زندگی با من نمیخوری ولی بدرد دوستی که میخوری  که خیلی بهم برخورد واز طرف دیگه با فردی از طریق فیس آشنا شدم که طبق قرار ی که داشتم ایشونو دیدم  و دیدیم که ایشون همین در وهله اول خواستشونو گفت خوشم ازش نیومد و بهشونم گفتن نمی خوام این رابطه باشه و چون از نظر موقعیتی  هم کیس مناسبی برا ای ازدواج نبودم میخواستم از سرخودم باز کنم،از اونجایی که با آقا پسر بحث ازدواج میکنی دیگه این رابطه تموم میشه،من هم از این روش استفاده کردم گفتم من میخوام دوستیم آینده دار باشه که ایشون قبول نکردن و رابطه رو تموم کردن،که بعد از چند روز تماس گرفتن چرا که نه ازدواج کنیم فقط شناخت بدست بیاریم، ،شناختشم که همش حرف بی مورد و بی ربط میزنه بهش میگم تو اگه میخوای ازدواج کنی باید منو بشناسی ول خودش میگه من می خوام قبل از ازدواج دوست باشم و دوستیمم همراه با شیطنت باشه،بهش میگم پس شناخت چی  من گیرم باتو باشه آخرش یه بهونه میاری میگه تنها جدایی من خیانت  میتونه باشه میگم ماردت پدرت چی میگه نمی تونم الان بگم نه بداری نه ببیاری میگم پس چه توقعی داری من باهات راحت باشم بخدا آقای دکتر دارم
کلااقا پسرا دنبال رابطه هستن تا ازدواج خیلی دوست دارم ازدواج کنم و عشقمو نثار کسی کنم که اونم دوستم داشته باشه ولی دنمیشه یعنی هیچکی منو برا ازدواج نمی خوادفهمشم این ترسم دارم شاید یروز
همسر دلخواه من پیدا بشه و درباره گذشتم سوال کنه که نقشم توش اصلا مثبت نبوده  خواهش میکنم راهنماییم کنید

پاسخ : متاسفانه پسرهایی که قصد ازدواج ندارند به بهانه ازدواج و به قصد شناخت پیشنهاد دوستی می دهند و بعد از رسیدن به خواسته شان که سکس است فرد را رها می کنند. دختران نیز به این امید که با سکس طرف را برای خودشان نگه می دارند متاسفانه تن به سکس می دهند.
باید توجه داشته باشید کسی که قصدش ازدواج باشد شناخت را در سه تا چهار جلسه اشنایی به دست می اورد و تصمیم می گیرد. کسی که پیشنهاد دوستی می دهد قصد ازدواج ندارد. شما نیز باید حواستان باشد که اگر کسی قصد ازدواج ندارد با او ادامه ندهید و حریم رابطه را نیز در چند جلسه اول اشنایی حفظ کنید تا دچار مشکل نشوید. بعد از سه جلسه اشنایی می توانید پیشنهاد رفتن به مشاوره را بدهید تا تصمیم نهایی برای ازدواج گرفته شود و اگر فرد ابا کرد رابطه را قطع کنید
همچنین کسی که قصد ازدواج دارد از اینکه خانواده اش را در جریان بگذارد نیز ابایی ندارد.