من یک گل پژمرده ام!
پاسخ: اولین سوالی که باید از خودتان بپرسید این است: مسئول آنچه تا الان بر من گذشته، کیست؟
البته خوشبختانه در بیان مساله تان، بدو بیراه به آن پسری که شما را رها کرد نگفته اید؛ اما خشمی در شما انباشته شده نسبت به او. خشمی که احتمالا روی هر مردی که به شما نزدیک می شود، فرافکنی می شود. افسردگی و ناامیدی و سوء ظن که گفته اید هم، همان باری است که سالهاست دارید به دوش می کشید.
آلبرت الیس می گوید باورهای نامعقول ما باعث ایجاد هیجان های منفی ناسالم مثل خشم می شوند. مثلا شما این گزاره ها را در ذهن تان داشته اید و هنوز هم دارید:
- وقتی من مردی را دوست دارم، او هم «باید» مرا دوست داشته باشد: و وقتی فهمیدید آن مرد شما را دوست ندارد، شما افسرده و خشمگین شدید.
- وقتی مردی مرا می خواهد «باید» با من ازدواج کند: و وقتی او به شما فهماند که سکس می خواهد و نه ازدواج، شما افسرده و خشمگین شدید
- وقتی با مردی وارد رابطه شدم، این رابطه «باید» تا همیشه باشد. «من تحمل جدایی ندارم»: و وقتی رابطه تمام شد، شما افسرده و رنجور شدید
- هیچ مردی «نباید» تن مرا لمس کند مگر اینکه با من ازدواج کند: و وقتی او شما را لمس می کرد، شما ناراحت می شدید؛ با اینکه از اول خودتان پذیرفته بودید
- تن من برابر وجودم است و اگر کسی تن مرا خواست، یعنی «همه وجودم» مال اوست (تن و وجود دقیقا کلمات شماست): و وقتی او شما را لمس می کرد بدون اینکه قبلش به محضر رفته باشید و خطبه عقد دایم خوانده باشید که خیالتان راحت باشد تن و وجودتان را به قیمت خوبی معامله کرده اید، شما اذیت می شدید
- هرکس مرا ترک می کند «باید» دلایل محکمی ارائه کند، وگرنه «فاجعه» ای رخ داده و زندگی من تباه شده: و وقتی او شما را بدون دلیل و توجیه رها کرد، شما دچار انواع و اقسام مشکلات شدید
- من مثل گل هستم و اگر کسی مرا لمس کند، پژمرده می شوم (پژمرده هم دقیقا کلمه شماست): و وقتی او شما را لمس می کرد، شما احساس پژمردگی و افسردگی می کردید
حالا که گزاره های بالا را از دهن تان بیرون می آوریم و عریان و بی پرده نگاه شان می کنیم، راحت تر می توانیم بفهمیم که چقدر گزاره های نامعقولی هستند. ذهن ما پر است از این گزاره های نامعقول. از کودکی اینها را در ذهن ما کاشته اند و گاهی هرچند ظاهرا می دانیم که نامعقول اند؛ اما به این راحتی نمی توانیم ریشه های محکم شان را از عمق زمین ذهن بیرون بیاوریم.
شما و خیلی از دختران و زنان این سرزمین، نیاز به مشاوره دارید تا به مرور این سازه های ذهنی نامعقول را با سازه های معقول جایگزین کنید. هرچند دشوار، اما ممکن است.