عاشق مردی هستم که خانواده ام نمی پسندند

پرسش: من یک سال پیش با یکی از خواستگارام که همکارم بود آشناشدم. وی فردی از لحاظ مذهبی میانه رو بود. با اینکه از نظر کار وتحصیل وظاهری و محل زندگی وسطح خانوادگی پایین تر ازمن بود به دلیل دل ساده و روح ومهربونش به وی علاقه مند شدم. باخانواده ام موضوع رو مطرح کردم که شدیدا مخالفت کردند. سعی در فراموش کردن وی کردم اما با بی تابی وی روبرو شدم وبه دلیل مهربونی بیش ازاندازه ام به رابطه خود ادامه دادم. کم کم وابستگی عاطفی پیدا کردم و بااینکه وی صادقانه به من اظهارداشت قبل از دیدن من ، دوسال پیش متاسفانه دوست دختر داشته با روابط نامشروع ولی من به وی فرصت دادم وقسم خورد که فقط زندگی می خواهد و... وتا امروز هم سر قولش مانده است. اتفاق ناخوشایند و خجالت آوری که در این مدت رخ داده و اینجانب از بیان آن خجل هستم این است که به دلیل هیجانات ناشی از اولین ارتباط من با جنس مخالف اتفاقی که نمی بایست رخ دهد اتفاق افتاد. خانواده من فوق العاده مذهبی وخشک هستند وهنوز چیزی ازرابطه ما نمیدونن. اگر بلایی که برسر خود آورده ام فاش شود توسط آنها طرد خواهم شد. عاشق من تا قبل ازآشنایی با من نماز هم مرتب نمیخواند اما الان کلاس‌های مداحی هم می‌رود و نمازجماعتش فراموش نمی‌شود. البته مطمئن باشید اینها تظاهر نیست. من یک دختر کاملا محجبه ام وهیچ رابطه دیگری نداشته ام و نمیدونم چرا خداوند ساعتی مرا به حال خود واگذار کرد. عاشقم رو بسیار دوس دارم و دراین اتفاق خودم رو مقصر میدونم و وی بسیار ازاتفاق رخ داده ناراحت است. شرایط کار، تحصیل ومحل زندگی خود را به من رسانده تا نظر خانواده‌ام راجلب نماید. صیغه موقت خوندیم تا رابطه مان که واقعا قادر به قطع آن نیستیم مشروع باشد. حال روحی بدی دارم. برای دیدنش باید دروغ بگویم. میترسم اگر به خاطر خانواده ام رابطه ام را قطع کنم به دلیل ندیدن ، مرا از یاد ببرد و به دلیل مشکلی که پیش آمده برایم تا آخر عمرم مجرد بمانم. به دروغ‌ها ادامه میدم... امیدوارم شرایطش حداقل تا یک سال دیگر مورد رضایت خانواده ام بشود. در محل کارمان به ما شک کرده‌اند. آبروی خانواده هایمان در خطر است. هر دوی ما فوق لیسانس و کارمند رسمی هستیم اما...
پاسخ

پاسخ: به نظر می رسد شما به خاطر موقعیتی که در آن قرار گرفته اید به شدت دچار اضطرابید و البته قابل درک است. اما ریشه این اضطراب ها کجاست؟ شما شدیدا نگران قضاوت های دیگران هستید؛ از خانواده گرفته تا همکاران و.... و این یعنی شما هویت فردی تان تحت تاثیر هویت جمعی است. یعنی بیش از اینکه خودتان، خودتان را قضاوت کنید، پذیرفته اید که اطرافیانتان در مورد شما قضاوت کنند.این که شما در زندگی خصوصی تان اشتباهی مرتکب شده اید یا نه، فقط به خودتان مربوط است و نه به هیچ کس دیگر. شما بار اول که آن آقا به خواستگاری آمده بود، فقط به دلیل اینکه خانواده مخالف بودند، به گفته خودتان سعی کردید فراموشش کنید. و البته نتوانستید و همه اتفاقات بعدی افتاد. فکر نمی کنید اگر به جای این کوتاه آمدن، برای چیزی که می خواستید اصرار می کردید و می گذاشتید همه چیز در فضای رسمی و بدون پنهان کاری پیش برود، همه آن اتفاق های بعدی که باعث پشیمانی شما شده هم نمی افتاد؟ این یعنی شما دقیقا از همین مساله یک بار ضربه خورده اید اما همچنان در همان مسیر جلو می روید.
شما تحصیل کرده اید و شغل مستقلی دارید و می توانید روی پای خودتان بایستید. پس اولین قدم این است که سرتان را بالا بگیرید و به همه بگویید که چه می خواهید و می خواهید چطور زندگی کنید و دیگران، حتی پدر و مادرتان فقط می توانند مشاوران خوبی برای شما باشند، نه اینکه به جای شما برای زندگی تان تصمیم بگیرند.
من حتی با اینکه شما صرفا به خاطر اینکه چنان اتفاقی بین شما و آن آقا افتاده و حالا خودتان را مجبور به ازدواج با ایشان می بینید و فکر می کنید در غیر این صورت باید تا آخر عمر تنها زندگی کنید هم مشکل دارم. اشتباه را هیچ وقت نمی شود با یک اشتباه دیگر جبران کرد. شما صرف نظر از آن اتفاق، باید با چشم باز و اختیار کامل، شریک زندگی خودتان را انتخاب کنید. آیا این آقا مردی است که شما در کنار او احساس آرامش می کنید و می توانید دست در دست او در خیابان قدم بزنید و احساس خوبی داشته باشید؟ آیا مردی است که می توانید تا همیشه به او تکیه کنید؟ آیا خصوصیاتش با ویژگی های اخلاقی شما سازگار است؟ همه اینها و خیلی سوالات دیگر را باید به خودتان جواب بدهید و تصمیم بگیرید. ایشان هم باید همین آزادی عمل را داشته باشد و نباید فکر کنید حالا که این طور شده او هم چاره ای جز ازدواج با شما ندارد. البته این طور که گفته اید علاقه بین شما خیلی زیاد است، اما علاقه کافی نیست...
همه اینها را نوشتم و البته مطمئن نیستم که بشود با چند جمله، نگاه شما به زندگی تان را عوض کرد. تغییر نگرش، هدف بلندمدت یک مشاوره است و برای این کار باید جلسات متعددی با مشاور داشته باشید. پس من هم دیگر ادامه نمی دهم. موفق باشید.

سالن عقد تهران

لطفا کمی صبر کنید...