بی صداقتی نشانه بی تعهدی در زندگی زناشویی است
پرسش : 3 سال پیش توی محله کارم با آقایی آشنا شدم و ایشون از همون اول به من پیشنهاد ازدواج داد و من گفتم که باید بیشتر بشناسمشون. وقتی با خانوادم مطرح کردم اونهام قبول کردن. خلاصه با رعایت کامل تمام مسائل حدود دو سال و نیم با هم فقط در دوران آشنایی بودیم. از همون ابتدا بهش گفتم که از زندگیم چی میخوام و اونم اکثر مواقع با من هم عقیده بود و میگفت که اونم میخواد تو زندگیش پیشرفت کنه. پسری بود که زمانه آشناییمون تازه وکیل شده بود و تو دوره کارآموزی به سرمیبرد و دوره کاراموزیه وکالت 18 ماهه.
ایشون از مال دنیا هیچی نداشت و من گفتم که صبر میکنم تا کم کم همه چیز به دست بیاری حتی ماشینم نداشت .وقتی میدیدم هیچ قدمی برنمیداره و باهاش صحبت میکردم سریع دعوا راه مینداخت طوری که از گفته خودم پشیمون میشدم .خلاصه روزها گذشت تا اینکه یک روز گفت میخوام بیام خواستگاری و من با اینکه اصلا راضی نبودم چون شرایطش حتی یک درصدم از قبل بهتر نشده بود بهش گفتم که راضی نیستم ولی گفت من تا زمانی که بیام خواستگاری همه چیزو درست میکنم. روزهای نزدیک خواستگاریمون وانمود میکرد که داره ماشین میخره و منم باور کردم ولی روز قبل خواستگاری گفت معامله بهم خورده. اون موقع متوجه شدم تمامش فیلم بوده. خلاصه دوباره قول داد که تا نامزدیمون حتما ماشین میخرم که باز این کارم نکرد. البته اینم بگم که از زمانی که من باهاش آشنا شدم گفت پدرم توی کرج یه خونه برام پیش خرید کرده.
خلاصه اومدن خواستگاری و پروسه خواستگاری تا نامزدیمون 4 ماه طول کشید و وقتی نامزد کردیم و شرط کردیم که تا ۴ ماه بعد، وقتی تمام شروطو انجام داد از جمله تموم شدن کاراموزیش و آماده شدن خونه اش و خریدن ماشین، عقد کنیم. چند وقت پیش بهش گفتم که من میخوام اون خونهای که میگی رو ببینم. باهم رفتیم ولی دیدم یه خونه نیمه ساخته است که اصلاً کسی اونجا کار نمیکنه و معلوم شد حدودا یکساله به همون شکله. بعد که دید خیلی بد شده پدرش گفت یه زمین داریم که صدمیلیون ارزش داره اونو میفروشم و میدم به شما به جای اون خونه ولی اون کارم نکردن. آقای دکتر الان چهارماهه از نامزدیمون میگذره ولی نامزدم حتی ماشینم نخریده که دلم خوش باشه یه کاری انجام داده. راستش ماشین داشتن یا نداشتن برای من خیلی اهمیت نداره فقط میخوام ببینم گفتههام چقدر براش ارزش داره در صورتی که میدونم شرایطشو داره و اونطوری نیست که نتونه. اینم بگم که با گذشت سه سال هنوزم کاراموزه و حتی نتونسته کاراموزیشو که 18 ماه بود تموم کنه. جدیداً هم اخلاقای بدی پیداکرده همش میخواد بهش توجه کنم. اگه تو خونشون 5 دقیقه با کس دیگهای حرف بزنم اخماش میره توهم. خدانکنه من گاهی از چیزی ناراحت باشم یا حوصله نداشته باشم اونم به جای تسکین من سریع اخلاقش سرد میشه. توی کارش خیلی ناموفقه. حتی یه پرونده هم نداره یعنی خودش تلاشی نمیکنه که پرونده جذب کنه. حتی خط تلفنی که باهاش کار میکنه یا خاموشه یا جواب نمیده. برام تعجب آوره چراانقدر بی مسئولیته. با هرزبونیم باهاش حرف میزنم میگه درست میگی و حتما فلان کارو میکنم ولی بازم عمل نمیکنه. حتی وقتی با هم میخوایم بریم بیرون همیشه 1 ساعت تاخیر داره و برای تاخیرش توجیه غیر معقول میاره. آقای دکتر عاجزانه ازتون درخواست کمک دارم واقعا خسته شدم از بس که انقدر دروغ شنیدم و منو سرکار گذاشته و همش وعده بدون عمل داده. لطفا راهنماییم کنید میخوام یه تصمیمه قاطعانه بگیرم حتی اگر تصمیم به اتمام رابطم باشه. عذر میخوام اگه طولانی شد.
پاسخ
پاسخ : شما مساله تونو طرح کردین و خودتون هم بهش جواب دادین. این طور که گفتین، شما از ابتدا خواسته هاتونو با شفافیت مطرح کردین و برخورد طرف مقابل این بوده که ظاهرا پذیرفته اما در عمل طور دیگهای عمل کرده. این، بدون تعارف یعنی بی صداقتی. نداشتن صداقت، هر چند همراه ابراز علاقه باشه، نشون دهنده نداشتن تعهده. و لازمه زندگی مشترک سعادتمند، متعهد بودنه. پس اگر ماجرا تا امروز این طور پیش رفته، شاید این به تنهایی دلیل قانع کننده ای برای تموم کردن ماجرا نباشه، اما نشون دهنده مسائلیه که در آینده با اون درگیر خواهید بود.