رو شدن یک واقعیت ترسناک!
یک سال است نامزد کردهایم و حتی یک روز بدون هم نمیتوانیم زندگی کنیم. هر دو عاشق هم هستیم. اما حالا که به روز عروسی نزدیکتر شدهایم، از مشکلات میترسم و به خودم میگویم کاش توان رها کردن این رابطه را داشتم. چند ماه دیگر به خانه خودمان میرویم اما نامزدم هنوز کار مشخصی ندارد و از خانوادهاش پول توجیبی میگیرد. او حتی برای کادوهایی که به من میدهد هم از مادرش پول میگیرد. وقتی صحبت از جشن عروسی میشود، مادرش آرزوهای خودش را مطرح میکند. انگار اصلا من وجود ندارم و قرار نیست برای عروسیام تصمیم بگیرم؛ بهطور مثال همین دیروز متوجه شدم بدون اطلاع و نظر من طبقه بالای خانه خودشان را برای زندگی ما آماده کردهاند. این کار برایم خیلی ناراحتکننده و تعجبآور بود. وقتی اعتراض کردم و گفتم دوست دارم مستقل باشم، همسرم گفت:«من تنها فرزند خانواده هستم و نمیتوانم حتی یک روز از مادرم جدا شوم و او را تنها بگذارم.» نمیدانم چه کنم.
کارشناسان چه میگویند
هرایر دانلیان/ روانشناس و مشاور: دوران نامزدی وقت روشنکردن انتظارات و خط و مرزهای زندگی مشترک است. درست است که تا قبل از زندگی زیر یک سقف، نمیتوانید از تمام انتظاراتی که از همسرتان دارید باخبر شوید.اما همانطور که گفتید، قطعا شما میدانید چه ویژگیها و رفتارهایی برایتان اهمیت بیشتری دارند.### اگر مواردی در رفتار و سبک زندگی او میبینید که با خط قرمزهای شما تداخل دارد، بهتر است قبل از دادن پاسخ مثبت به کارهایی که از شما میخواهند، در مورد آنها با هم صحبت کنید. یادتان نرود که دوره نامزدی، دوره شناخت است و تصور نکنید چون با چنین فردی نامزد شدهاید، مجبور به ازدواج با او هستید. اگر واقعا برای انتخاب مردی که ویژگیهایش با خواستههایتان همخوانی بیشتری دارد مصمم هستید، برایش توضیح دهید که داشتن استقلال فکری، مالی و رفتاری تا چه حد برایتان اهمیت دارد و مطمئن شوید که او هم با شما هم عقیده است
تا ابد منتظر نمانید
بعد از صحبت در مورد اهدافتان و شرایطی که برای ازدواج در نظر دارید، مهلتی را برای رسیدن به آن هدفها تعیین کنید. بعد از گذشت زمانی که با هم انتخاب کردهاید، ببینید اهداف مورد توافقتان تا چه اندازه محقق شدهاند. آیا نامزدتان به همان فردی که وعده داده بود تبدیل شده یا اینکه بدون آنکه توان تغییرکردن را داشته باشد اصرار به ازدواج دارد؟
عاقبت وابستگی را بشناسید
اگر او وعده تغییر نمیدهد یا اینکه توان تغییرکردن را ندارد، تسلیم احساساتتان نشوید. حالا تنها دو راه دارید! یا باید از این ازدواج صرفنظر کنید یا اینکه چالشهایی که بعد از این پیش رویتان قرار میگیرد را با دل و جان بپذیرید.
نداشتن استقلال تنها غرور شما را زیر پا نمیگذارد، بلکه به مرور پای کسانی که هزینه زندگی شما را میپردازند و به جای همسرتان در مورد موضوعات مهم تصمیم میگیرند را هم به زندگی خصوصی شما وارد میکند. ممکن است بعد از این با حرفها، کارها و رفتارهایی روبهرو شوید که عمیقا شما را آزار دهد. پس اگر ازدواج در چنین شرایطی را پذیرفتهاید، باید از همیشه صبورتر باشید. نمیگوییم با گذشت مدتی از ازدواجتان، همسر وابسته شما تغییری نمیکند. اما برای آنکه آسیب کمتری ببینید، در اولین قدم باید او و سبک زندگیاش را همینطور که هست بپذیرید و در قدم بعدی برای تغییر دادنش تلاش کنید.
حساب شده قدم بردارید
حتی اگر مادر شوهرتان با رفتارهایش شما را آزار میدهد، باز هم پای همسرتان را به میان نکشید. سعی کنید رابطه عروس و مادر شوهری را با تدبیر خودتان مدیریت کنید. شما میدانید که همسرتان نسبت به مادرش چه احساسی دارد و تا چه اندازه روی رفتارهایتان با او حساس است. پس با بد گفتن از مادر و خانوادهاش، او را تحریک نکنید. مردی که تا این اندازه به خانوادهاش اطمینان دارد، در چنین دعوایی واقعیتهایی که شما بیان میکنید را نمیشنود و شما را به عنوان تنها مقصر مشکلات عروس و مادرشوهری معرفی میکند. پس کمی سیاست داشته باشید و برای بردن در جنگ سرد آماده شوید.