میگوید اگر فقط 3 سال به عقب بازگردد، هیچوقت ازدواج نمیکند. میگوید همسرش مرد خوبی است اما دلش برای آرامش، آزادی و حتی تنهاییاش تنگ شده است. فکر میکنم شاید قربانی یک انتخاب نادرست شده اما مهدی محمد صادقی مشاور خانواده، متاهلهای زیادی را مبتلا به درد او میداند. از نظر این مشاور خانواده، سالهای سال است که بسیاری از متاهلها ادعا میکنند آینده یک ازدواج همیشه به شیرینی روزهای شروعش نمیماند و به همین دلیل به جوانهای مجرد توصیه میکنند که تا ابد مجرد بمانند. او معتقد است مجردهایی که از نیمه چهارمین دهه زندگیشان عبور کردهاند، با مشکلات بیشتری برای انتخاب شریک زندگی روبهرو هستند. او دلیل مجرد ماندن خیلی ها را چند مورد مشخص عنوان میکند.
متاهلها نمی گذارند
در بسیاری مواقع، افرادی که متاهل هستند انگیزه مجرد ماندن را در اطرافیانشان بیشتر میکنند و به این اتفاق دامن میزنند. طبیعی است که افراد بعد از ازدواج درگیر مشکلاتی شوند و گاهی از تصمیمی که گرفتهاند ابراز نارضایتی کنند. چنین موضوعی مربوط به امروز نمیشود، از زمانهای قدیم بسیاری از افرادی که ازدواج کرده بودند، احساس میکردند اتفاق خارقالعادهای که منتظرش بودند در زندگیشان نیفتاده و شکایتهایشان را با منع مجردها از ازدواج کردن مطرح میکردند. این شکایتها مجردها را درگیر تناقضی کرده و آنها را به تاخیر در گرفتن تصمیم نهایی تشویق میکند.
گزینهها کم می شود
وقتی سن فرد بالا میرود، گزینههایی که برای ازدواج پیش رو دارد هم هر روز کمتر میشود. خانمی که از 35 سالگی عبور کرده، کمتر از دختران جوانتر امکان پیدا کردن فردی که با شرایط سنی و شخصیتیاش سازگار باشد را دارد. کم شدن شانس آشنا شدن با فردی مناسب دوره تجرد فرد را باز هم طولانیتر و اضطراب او برای انتخاب گزینه ازدواج را هم بیشتر میکند.
به عشقهای بیسرانجام مبتلا می شوند
عاشق شدن همیشه به ساختن زندگی آرام ختم نمیشود. گاهی افراد وارد روابط عاطفی میشوند و سالها در آن میمانند اما در نهایت به بنبست میرسند. رابطههای به سرانجام نرسیده یکی از دلایل طولانی شدن دوره تجرد است و بسیاری از کسانی که این شکست را تجربه میکنند تا مدتها بعد از آن میلی به انتخاب دوباره و ازدواج ندارند. گذشته از این موارد، زمانیکه افراد پا به رابطه عاطفی میگذارند که تنهاییشان را از آنها میگیرد و نیازهای عاطفیشان را هم برآورده میکند، تا مدتها نیاز وارد شدن به دنیای متاهلها را احساس نمیکنند. وارد شدن به این رابطهها که خود فرد هم از بیسرانجام بودنشان باخبر است، باعث تاخیر در ازدواج و بالا رفتن سن تجرد میشود.
برای عشق از دست رفته سوگواری می کنند
در کشور ما خانمها بیشتر با ارتباطات عاطفی به سرانجام نرسیده درگیر میشوند و در زمانی که گرفتار رابطهای بیسرانجام و نامزدی بهم خورده میشوند، امکان آشنا شدن با موردهای مناسب ازدواج را هم از دست میدهند اما از دست دادن زمان مناسب تنها مشکل این افراد نیست. گاهی کسانی که یک رابطه عاطفی را پشت سر گذاشتهاند، سالها به رابطه از دست رفته وفادار میمانند یا بهخاطر سوگواری ناشی از این فقدان، خیال ازدواج را تا مدتها از سرشان بیرون میکنند.
خانوادهها مانع میشوند
سن مجرد ماندن در جامعه ما گاهی بهخاطر اختلافهای میان والدین و جوانان افزایش مییابد. برخی خانوادهها حاضر به پذیرش انتخاب فرزندانشان نیستند و گاهی جوانان بهخاطر هراس از مقابله خانواده با خواستهشان، فردی که برای ازدواج انتخاب کردهاند را به والدین خود معرفی نمیکنند. گرچه برخی افراد در برابر این مقاومتها سر تعظیم فرود میآورند اما بسیاری از جوانان تحت تاثیر این موانع سالها فکر ازدواج را از سرشان بیرون میکنند.
همیشه زود است
رایج شدن خرده ارزشهایی در میان برخی جوانان در مورد مجرد ماندن هم ممکن است به طولانی شدن این دوره دامن بزند. این روزها بسیاری از جوانان 28-27 ساله، با این شعارها که «هنوز زود است»، «میخواهم جوانی کنم!»، «مگر از زندگیام سیر شدهام» و ... از ازدواج فرار میکنند. جالب اینجاست که وقتی در این گروهها یک نفر ازدواج میکند، بقیه افراد گروه هم به چنین اتفاقی ترغیب میشوند، چراکه یکی از مشوقهایشان را از دست دادهاند.
سختگیرتر می شوند
با بالا رفتن سن، افراد سختگیرتر شده و انتخاب شریک زندگی برایشان دشوارتر میشود. نگاه به ازدواج با بالا رفتن سن منطقیتر میشود و فرد میخواهد همه زوایا را با دقت بررسی کند و هنگام تصمیم گرفتن هیچ نکتهای را نادیده نگیرد اما واقعیت این است که هیچکس نمیتواند موردی را برای ازدواج پیدا کند که از هر جهت ایدهآل باشد. در واقع همیشه درصدی از موفقیت در هر انتخابی وجود دارد و هیچکس نمیتواند صددرصد خواستههای شریک زندگیاش را برآورده کند. اما افراد با بالا رفتن سن این موضوع را نادیده میگیرند و به دنبال موردی که صددرصد خواستههای آنها را برآورده کند، میگردند.
شما هم مجردید؟ در این صورت دلیل تجردتان کدامیک از این گزینه هاست؟ شاید هم دلیل مخصوص خودتان را دارید. آن را با ما در میان بگذارید.
من سالهای زیادی از عمرم رو صرف تحصیل کردم و نه خانواده ام برای ازدواج ازم حمایتی کردند و نه دختری که به خواستگاریش رفتم حاضر به ازدواج بامن شد، الان بعد از سالها و در آستانه گرفتم مدرک دکتریم هیچ علاقه ای به ازدواج ندارم بعد از گذراندن این همه سختی تک و تنها نمیخوام خودم رو اسیر یک زن کنم، یطوری به این زندگی عادت کردم و میخوام برای خودم زندگی کنم نه برای راضی نگه داشتن کس دیگه
من با این نظر موافقم که دختران در سن پایین ازدواج کنند البته منظور من سن بین 20 تا 25 هست. من 31 ساله هسسم و مجرد. تا دو سال پیش احساس نمیکردم که به سن ازدواج رسیدم. موقعیت های بسیار خوب ازدید دیگران داشتم اما کسی که مطابق با معیارهای من باشه نبودند. هر زوز هم که سنم افزایش می یابد معیارهای من سخت تر و منطقی تر میشه. تا جایی که کلا فکر ازدواج را از سرم بیرون کردم.
عالی
عشقهای بیسرانجام عاشق شدن همیشه به ساختن زندگی آرام ختم نمیشود. گاهی افراد وارد روابط عاطفی میشوند و سالها در آن میمانند اما در نهایت به بنبست میرسند. رابطههای به سرانجام نرسیده یکی از دلایل طولانی شدن دوره تجرد است و بسیاری از کسانی که این شکست را تجربه میکنند تا مدتها بعد از آن میلی به انتخاب دوباره و ازدواج ندارند. گذشته از این موارد، زمانیکه افراد پا به رابطه عاطفی میگذارند که تنهاییشان را از آنها میگیرد و نیازهای عاطفیشان را هم برآورده میکند، تا مدتها نیاز وارد شدن به دنیای متاهلها را احساس نمیکنند. وارد شدن به این رابطهها که خود فرد هم از بیسرانجام بودنشان باخبر است، باعث تاخیر در ازدواج و بالا رفتن سن تجرد میشود.