مادرشوهرم آزارم می‌دهد
پرسش : بهم کمک کنید می‌خوام خودم رو بکشم. بیشتر از 1 سال پیش با پسری ازدواج کردم که مادرش منو پسندید وتاقبل از اون من هیچ آشنایی باهاش نداشتم.همسرم تک فرزنده و1خواهرداشته که سال 90فوت کرده.مشکل اساسی من اینه که مادرشوهرم و به تبع اون،پدرشوهرم ازمن متنفرن بدون هیچ دلیلی.مادرهمسرم رفته همه جا پیش دوستاش پر کرده که هانیه و دانیال دارن طلاق میگیرن و هانیه ازم متنفره!من با اینا جز به احترام برخوردی نداشتم.ولی نمیدونم چرا آرزوی جدایی منوهمسرمو دارن. منو همسرم هیچ مشکلی باهم نداریم ولی هر روز مارو آزارمیدن هرروز توگوش همسرم میخونن که هانیه دروغگو و فتنه هست.درضمن هر حرفی هم که همسرم میزنه انتقامشو ازمن میگیرن.همش میندازن گردن من.حتی همسرم بیمارهم شده بود منواذیت کردن گفتن تواذیتش کردی این مریض شده.به محض اینکه همسرم باهاشون بدبرخورد می‌کنه پامیشن میان خونه بابام عربده کشی و توهین وشکایت ازمن!همه جاپشت سرم بدگویی میکنن ولی مثل مار افعی ظاهرشونو خوب نگه میدارن! ماهنوزنامزدیم و قراره عروسی کنیم.بماند که واسه برگزاری مراسم چقدرمنوهمسرم رو اذیت کردن.مثل بچه ها همش سازمخالف میزنن.انگار با من رقابت میکنن. درضمن هیچ کمک مالی هم بما نمیکنن.بااینکه میدونن همسرم ماهی 300تومن فقط حقوق میگیره و هیچی نداره ولی اصلا قدمی واسش برنمیدارن.خواهش میکنم بمن کمک.
پاسخ
پاسخ: به این 3 سوال، اول خودتون جواب بدین و اگه صلاح دونستین جوابش رو برای من هم بفرستین:
1- چرا باید یک نفر از یک نفردیگه متنفر بشه؟ قاعدتا رفتاری از طرف بروز کرده که در حال خوش بینانه باعث سوءتفاهم شده. پشت هر احساس منفی، یک دلیل هست؛ حتی اگر غیر منطقی باشه. اون دلیل چیه که باعث همچین موضع گیری ای نسبت به شما شده؟
2- آیا اگر اصلا این ازدواج به هم بخوره، دنیا به پایان رسیده؟ اول نامه تون که گفتین «راهنماییم کنید چون واقعا خسته شدم میخام خودموبکشم» منو نگران کرد که چه مشکل لاینحلی تو زندگی شما هست. آخر نامه تون هم همینو تکرار کردین. یعنی شما انقدر موجود ضعیفی هستین؟!
3- به نظر شما اگر خانواده همسرتون با این ازدواج مشکل دارن باز هم موظفن به پسرشون و شما کمک کنن؟ این توقع زیادی نیست؟ بهتر نیست شما و همسر آینده تون از خانواده همسرتون فاصله بگیرین و دستتونو رو زانوی خودتون بذارین و روی پای خودتون وایسین؟
موفق باشین.
###
