دوران عقد رضا و الهه سه، چهار ماه بیشتر نبود و بیشتر وقتشان در این دوران به خرید و آماده کردن وسایل خانه و تهیه مقدمات جشن عروسیشان گذشت. این زوج جوان قبل از عقد فقط حلقه خریده بودند و باقی خریدها را گذاشته بودند برای بعد از عقد که مصادف با ماه محرم و صفر بود و به قول عروس خانم که مدیر مالی هم هست و ذهن اقتصادیاش خوب کار میکند «قیمت هم چیز پایین تر میآید».
به دستهای الهه که نگاه میکنم حلقه نازکی در انگشت چهارم دست چپش میدرخشد. خودش درباره خرید این حلقه توضیح میدهد: «برای خرید حلقه به همه جای تهران سر زدیم. از کریم خان گرفته تا بازار بزرگ که خود رضا تنهایی رفته بود و بعد به من گفت چیز خاصی نبوده که چشمش را بگیرد. ایده خاصی توی ذهنمان نداشتیم فقط رضا از همان اول گفته بود که فقط رینگ میخرد و آخر هم یک رینگ درشت و پهن از پاساژ قائم خرید. در تمام مدتی که دور تهران میچرخیدیم چیز خاصی چشمم را نگرفته بود ولی آخرین باری که به کریم خان رفتیم در ویترین یکی از جواهر فروشیها چشمم به این حلقه افتاد و فوری یادم افتاد که قبلا عین این حلقه را در انگشت بازیگر سریال «عمر گل لاله » دیده بودم و همان موقع هم از آن خوشم آمده بود.» بعد در حالی که میخندد اضافه میکند:« در نهایت همین حلقه را انتخاب کردم چون خیلی شیک و باکلاس بود!» البته توضیح میدهد که یک سولیتر هم دارد که پشت این حلقه انداخته میشود ولی چون نگینش بلند است و ممکن است به جایی گیر کند، معمولا حلقه نازک را به صورتی تکی استفاده میکند.
داماد پایه خرید
الهه با هیجان میگوید: «رضا موقع خرید اصلا کلافه ام نمیکرد و غر نمیزد که زود باش خرید کن و... اتفاقا پا به پای من و خواهرم به همه مراکز خرید میآمد و در تک تک آن لحظات کمک میکرد. بعضی وقت ها هم بود که من نمیخواستم چیزی بخرم و رضا اصرار داشت که حتما بخر.»
نمونه اصرارهای آقا رضا در خرید وسایل خانه مشترکشان، ماشین ظرفشویی بوده که حالا در گوشه آشپزخانه کمک حال عروس خانم است. الهه تعریف میکند : «رضا به شدت اصرار داشت که ماشین ظرفشویی بخریم و هرچه قدر میگفتم ما که دو نفریم و تا یکی دو سال اول هم آنقدر مهمان نخواهیم داشت که برای شستن ظرف به ماشین ظرفشویی شویی احتیاج پیدا کنیم، قبول نمی کرد. البته بعد از خرید فهمیدم که حق با رضا بوده که اینقدر اصرار می کرده است.»
موقع خرید من حرف آخر را می زدم
این زوج جوان که اسفند 91 سر خانه و زندگی خودشان رفته اند به شدت از همه خرید هایی که قبل از عروسی انجام داده اند، راضی هستند. الهه میگوید هیچ چیز اضافی نخریده که از آن استفاده نکرده باشد و تعریف میکند: «کل خرید ما حدود 40 میلیون تومان تمام شد. از همان اول هم میدانستیم که به مبلغی در همین حدود احتیاج داریم و برای خریدمان برنامه ریزی کرده بودیم. من هم از تجربههای خواهرم و هم دوست صمیمی ام استفاده کردم که تازه ازدواج کرده بود.» بعد با خنده شیطنت آمیزی اضافه میکند: «هرچیزی که دوست داشتم خریدم. اگر هم رضا میگفت که فلان چیز را نخر، اگر خوشم آمده بود، گوش نمی دادم و حرف خودم را به کرسی می نشاندم.»
سلیقه همسرم حرف ندارد
داماد جوان که انگار در این زمینه کلی تجربه گرانبها دارد، با لبخند سر تکان میدهد و میگوید: »بخشی از کوتاه آمدن من به این خاطر بود که به سلیقه الهه 100 درصد اطمینان داشتم و میدانستم که از هر چیزی بخرد، خوشم می آید. البته در هر صورت این خانم خانه است که باید دیزاین خانه را انجام دهد، پس بهتر بود که دست الهه را باز میگذاشتم. سلیقه او هم که حرف ندارد.»
رضا از بین همه خرید هایی که الهه برای خانه مشترکشان انجام داده، حلقه ها را خیلی می پسندد و میگوید خیلی دوستشان دارد. عروس خانم هم تایید می کند که خودش هم عاشق پرده هایی است که همراه خواهرش خریده و رضا هم تا چشمش به این پرده ها افتاده، کلی خوشحال شده است.
از ایکیا الهام میگرفتم
این عروس و داماد جوان همه خریدهایشان را به تنهایی انجام داده اند و البته گاهی اوقات هم از خواهر عروس که چند سالی از او بزرگتر بوده و در این زمینه تجربه داشته است، کمک گرفته اند. آنها برای خرید هر تکه از وسایلشان به بازارهای مختلف تهران سر زده اند ولی الهه میگوید که بخش مهمی از خریدهایش را از ایکیا انجام داده است و از این انتخاب خیلی هم راضی است.
آتلیه، لباس و آرایش؛ مهم تر از سرویس طلا
آخرین چیزی که این زوج جوان قبل از مراسم عروسی شان خریده اند، سرویس طلا بوده است. نه اینکه پول کم آورده باشند یا منتظر باشند ببینند که قیمت ها پایین تر می رود یا نه، علت این مساله فقط و فقط بی اهمیتی طلا برای عروس خانم بوده است. خودش به صراحت میگوید: «برای من طلا به اندازه خیلی از عروسهایی که میشناختم و دوروبرم میدیم، اهمیت نداشت. از اول هم به رضا گفته بودم که آتلیه، آرایش و لباس برایم خیلی مهم تراست و حتی حاضرم کمتر طلا بخرم !»
طرز فکر خاص الهه موقع خرید آینه و شمعدان هم خودش را حسابی نشان داده است، چون آینه وشمعدان این زوج جوان از جنس سفالی به رنگ آبی فیروزهای بوده که به گفته رضا قیمتش آنقدرها هم بالا نبوده است. الهه در مورد این انتخابش توضیح میدهد:«وقتی دیدم آینه و شمعدان خواهرم گوشه انباری خاک می خورد و دوستم آینه و شمعدانش را جمع کرده و بالای کمد گذاشته، با خودم فکر کردم چرا باید پولمان را صرف چنین خریدی بکنیم. به خصوص اینکه خانه مان هم کوچک است. در عوض از این پول برای خریدهای مهم تر استفاده کردیم.»
لباس عروسم را از کوچه برلن خریدم و پشیمان نیستم
الهه که با تعریف های رضا از سلیقهاش، چشم هایش برق افتاده میگوید موقع خرید هیچ اهمیتی برای حرف مردم قائل نبوده و به این حرف و حدیث ها که فلان چیز را از کجا و با چه مارکی گرفته ، اهمیت نمی داده است. مثلا درباره خرید لباس عروس تعریف میکند:«با دوست صمیمیام به خیلی از مزون های میرداماد، میدان محسنی، پاسداران و ... سر زدیم. هرجا که میرفتیم ژورنال اسپوزای 2012 را جلویمان میگذاشتند و لباس ها هم باهم مو نمیزدند. قیمت لباسی که پسندیده بودم در مزونی در میدان محسنی 3 میلیون تومان بود و مزون دیگری در پاسداران همان لباس را دو میلیون و هشتصد هزار تومان میفروخت. بنابراین همراه دوستم به راسته لباس عروس فروشیهای جمهوری رفتیم و دقیقا همان لباس عروس را با قیمت هشتصد هزار تومان از کوچه برلن خریدیم.»
وقتی می پرسم از قضاوت دیگران در مورد اینکه لباسش را به جای مزونی در پاسداران از کوچه برلن خریده، ناراحت نمی شده ، تند و قاطع میگوید: «این جور حرف ها اصلا برایم مهم نیست. کسی که می رود لباسی را به قیمت چند میلیون تومان از میدان حسنی می خرد، فقط سر خودش را کلاه گذاشته است.»
در قسمت سوم این داستان واقعی از عروسی رضا و الهه خواهید خواند که این عروس خوش خنده و پر شور و حال چطور در روز عروسی تبدیل به گلولهای از آتش میشود و نزدیک است در آرایشگاه را توی صورت داماد بکوبد...
ادامه ماجرا را از اینجا بخوانید.
سلام دوستان بنظرمن 40میلیون جهیزیه... خوبه،البته با دید مثبت نگاکنید.. مثلا اگه کالاهای مورد نظر ایرانی باشه خب کمک به اقتصاد کشورشده.چشم هارا باید شست جور دگربایددید. وقتی پولشو دارن شما غصه قناعت پیشه کردن یا نکردن نخورید. البته خودم بودم نصف پول رو به نیازمندی میدادم که بخاطر جهیزیه نمیتونه بره خونه خودش
سلام خب بقیه داستان چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام خانمهای خوشگل. من تو مسابقه چیدمان جهیزیه شرکت کردم. http://www.noarous.com/fa/thread/177782/page/2 عکس E036 متعلق به من هست. خوشحال می شم رای بدین. انشاا... شاد و خرم باشید.
با چهل تومان خرج عروسی و سالن و جهاز و سرویس رو جمع کردن؟؟؟ یا فقط خرج عروسی. اگه فقط عروسیه که خوب یکم از عرف بیشتره ولی با جهاز خوب خیلی عالیه
داماد با این همه اصرار برای ماشین ظرف شویی .در نهایت خودش خرید یا عروس خانم برای جهیزیه .اگر که عروس خانم خریدن داماد زرنگی هستن
جالبه بعضی ها پول عروسی هم ندارن از همه چیز باید بگذرن
من سال ۹۲ ازدواج کردم حلقه نشون به من ندادن مهریه ۱۰۰ سکه حلقه ازدواج ۴۰۰ هزار تومان سرویس طلا ۳ میلیون اینه و شمعدان ۲۰۰ هزار تومان لباس عروس ۲۵۰ هزار و هزینه جشنمون ۴ میلیون شد. من و همسرم دانشجو پزشکی بودیم خانواده همسرم هیچ کمکی به ما نکردن پدرم یه خونه برای ما گرفتن و زندگی مشترکمون شروع کردیم. خواهر شوهرم چند ماه بعد از من ازدواج کردن مهریشون ۲۰۰۰ سکه و یه خونه که به نامشون شد فقط سرویس طلا ۴۰ میلیون شد.فکر میکنم کاری که من انجام دادم قناعت و سادگی باشه.
ای جان 40 تومن خرید قناعت داره آخه؟قناعت یعنی جشنتو ساده بگیری نه که پول به آرایشگا بدی بعد 2ساعتم شسته میشه میره
اینا همش چرت و پرت هستش . بدبخت بیچاره فقط خواسته تو دنیای مجازی یه کمی دروغ بهم ببافه و کلاس بذاره
والا من حلقه و نشونم هر دو رو نقره خریدم حلقه شوهرمم نقره خرید عروسی رو کلا بی خیال شدیم مگه جنگه همون اول همه چی بخریم واسه هم خب تو زندگی میخریم تمام خرج جهیزیه و پیش پول خونه و عروسی رو خودمون دوتا دادیم بدونه هیچ پشتیبانی درسته فشار رومون بود از حرف مردم ولی خیلی زندگیمونو دوست داریمو قدرشو میدونیم ایشالا هرکی هرچی که داره دلشم واقعا خوش باشه
خاک بر سر احمقی که با ترشحات مغزیش فقط وقت بقیه رو میگیره اون کلمه واقعیش منو کشته...خنگ دیوانه....
راستی ۴٠میلیون هم خیلی زیاده هاااااا!!!!!!!!
خب؟ چیز خاصی نبود!!!!!!!! بود؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام . به نظر من اگه ادم چهل میلیون داشته باشه خیلی راحت میتونه خرجش کنه و بهترین چیزها رو بخره . ما که یکساله نامزدیم و منتظر وام ۱۵ میلیونی که همسرم قراره از سرکارش بگیره و عروسی بگیریم. این داستان به هیچ وجه نمونه ی یه عروسی ساده نبود . البته با عروسی نگرفتن هم موافق نیستم چون همیشه حسرتش به دل آدم میمونه. الهی یاری گر زندگیمان باش که تنها امیدمان مهربانی توست ...
خیلی مسخره و مضحک بود.... مثلا خواستی بگی ما چقد خوشبختیم؟؟ عقده؟؟ چی بود این؟؟
من خودم عروسیم ازتالارای خیلی خوب شهرم بوده با بهترین غذا اونم با بهترین آتلیه ارایشگاه هنوزخرجم به نصف خرید ای شما هم نرسیده عجیبه والا. ولی خواهش اگه میشه بقیشوبنویسین
پس بقیش کجارفت
ما که تو شهر کوچیکیم 800 تومان لباس معمولی اجاره میدن چطور میگین ولخرجی کرده؟؟؟؟؟؟؟
اینا همش حرفه، موقع خرید هزار تا مشکل هست، این دروغ که دو نفر در تمام مسائل با هم تفاهم داشته باشن چون از دو خانواده متفاوت هستن پس طبیعتا نظرات یکسانی ندارن اینجور چیزها رو نذارید چون همه مشکل دارن و بعضی از آدمهای ساده که این مطلب رو میخونن غصه میخورن که چرا اونا این شرایط رو ندارن مثلا این خانوم گفته لباسی که بالا شهر بود توی کوچه برلن هم بود ، در صورتی که امکان نداره لباسای بالا شهر متناسب با بودجه مردم اون منطقه است من خودم الان در گیرو دار خرید ازدواج هستم و اصلا حرف های این زوج رو قبول ندارم منو همسرم کلی همدیگه رو دوست داریم بازم هزارتا مشکل داریم موقع خرید این حرفها رو باور نکنید ایشالا همه شاد و خوشبخت باشن
چرا
ای باباااااااا چقدر بحث بیخود میکنین اه اه اه الان 40 تومن واسه یه خانواده معمولی چیزی نیس که!!!! آدم باید به وضع خودش نگاه کنه!!! اونایی هم که نمیتونن 40 تومن خرج کنن خب مسلما باید عرچقدر که وسعشون میرسه خرج کنن!! این دو زوج هم به نظر من خیلی خوب خرج کردن هم صرفه جویی داشتن هم مراسمشون آبرومند بوده دیگه خرج بیخود هم نکردن و به اندازه همه رو خریدن
این زوج هم حتما اطرافیان خودشون رو میبینن به نظر خودشون قناعت کردن.من الان 8ماهه نامزدی کردم تا اخر 93هم نمیرم سر خونمون چون کل پولی که دارم 3500000تومن هست گداشتم بانک یه وامی بگیرم که حداقل بتونم یه حلقه و لباس و سرویس خواب بخرم.خدایا خودت این همه تضاد رو رفع کن.
:(( چهل ملیون؟؟800هزار تومن؟؟ خوشبحالشون قناعت کردن و این هزینه ها و شده و راضین.... ما اگه این پولارو داشتیم خونه میخریدیم نه حرص بخوریم که عروسی بگیریم یا نگیریم؟؟ مخصوصا تو این روزا که بعضی ازخانوادها هیچ کمکی به پسرشون نمیکنن و همه هزینه ها میفته رو گردن اون مث خانواده شوهر من...
:(( چهل ملیون؟؟800هزار تومن؟؟ خوشبحالشون قناعت کردن و این هزینه ها و شده و راضین.... ما اگه این پولارو داشتیم خونه میخریدیم نه حرص بخوریم که عروسی بگیریم یا نگیریم؟؟ مخصوصا تو این روزا که بعضی ازخانوادها هیچ کمکی به پسرشون نمیکنن و همه هزینه ها میفته رو گردن اون مث خانواده شوهر من...
دوستایه گلم هر کسی تو زندگیش یه شرایطی داره چه خوب چه بد به جایه این که براشون ارزویه خوشبختی کنین اینجوری میکنین خرجو مخارج تو تهران وحشت ناکه عروسیا می شاید خیلی بیشتر از اینا مخارج داشت ولی الانم زندگیه ارومی داریم خوشبخت بشین ایشالا و به ارزوهتونم برسین
من که این داستان خوندم، بغض کردم ، که وااااااای من هیچی جهیزیه ندارم ولی اینا 40 میلیون خرج کردن. شاد بذارین دیگه ای بابا
من بیشتر از داستان از نظرات لذت بردم و از خوندن صرفه جوییا و قناعتهایی که خیلیاتون واسه مراسماتون کردین لذت بردم و فهمیدم تو این مسیر تنها نیستیم خیلیا مثل ما مشکلات دارن و سعی میکنن زندگیو سخت نگیرن و از عشق لذت ببرن نه مادیات.مرسی از همگی
یعنی اون اتلیه و لباس و ارایش رو موافقم به شدت و به طلا اهمیت ندادن هم خیلی ایده ی خوبی بوده .
khob bodesh. har ki aghideye khodesho dare. inshallah khoshbakht shin. mobarak bashe
به نظر من هیچ نکته آموزنده ای تو این داستان نبود... هیچ جای این داستان عاشقانه بوی سادگی نمیداد... بنظرم نباید داستان هاتون مخاطب خاص داشته باشه..... به هر حال خوشبخت باشن
بقیه نداره...☺☻☺☻
بقیــــــــــــــش؟؟؟؟
تروخدا چشم و هم جشمی رو بزارید کنار.تروخـــــــــــــــــــدا خیلیا حتی عروسی نمیگیرن تو خارج از کشور نصف خرجای عروسیای ایرانیو حتی نمی کنن کاری ندارن اصن به اینکه فلانی چه عروسی گرفت چرا من نکنم به ارامش بعد از ازدواج فکر کنین نه صرفا فقط همون شب
manam mikham tarif konam majaray arosimonu chikar konam ????????????????????
ببخشید عروس خانم نه غروس .
اولا غروس خانوم و آقا دوماد بهتون تببریک میگم خوشاخت بشین. به نظر من هر کی یه جور عقیده داره. من و شوهرم عقد محضری کردیم. جشن نگرفتیم ریخت و پاش نکردیم .جهیزیه کاملا معمولی گرفتیم اما باور کنین چنان آزامش و خوشبخی داریم که به همه چی این دنیا می ارزه.البته اینم بگم ما 8 سال بود که عاشق هم بودیم
elahe jan behet tabrik migam ...ishala k hamishe dar kenare ham ehsase khoshbakhti konid...in az harchizi mohemtare
درسته پر هزینه بودن از نظر ما متوسطها ولی در حد خودشون قناعت داشتن دیگه.....
واقعا متاسفم این دیگه چه مدیر مالی هست ابروی همه رو برد، من و مهدی پول جهاز رو گذاشتیم رو پولی که داشتیم خونه خریدیم خداروشکر الانم اگه بشه یه جشن کوچیک میگیریم با وام هم جهیزیه خریدیم، من که راضی هستم خونه دار شدیم
ب نظرم خیلی خیلی خوب خرید کردن ک چهل میلیون تومن در اومده من تو شهرستانم این حرفا چیه ک تو شهرستان ارزون تره ما جمعا برای جهیزیه و عروسی نود تومن خرج کردیم تازه اصلا هم از طبقه سرمایه دار جامعه نیستیم فقط باید اولویت قایل بشی و اینکه خرج ها نباید همش ب گردن عروس داماد باشه بلکه باید بین داماد و پدر عروس و پدر داماد تقسیم بشه
من دوست نداشتم کرایه کنم .می خواستم بخرم تا برای همیشه داشته باشمش اصلا پشیمون نیستم چون اگه می خواستم اجاره کنم حداقل هشصد تومن باید می دادم.اینجا لباسی که دوملیون باشه پنجاه تومن اجاره نمی دن حداقل یک دومم قیمت خرید اجاره می دن.
هرکسی دوس داشت می تونه نظرش و بگه و با هم صحبت کنیم که واقعا فلسفه ی زندگی چی هست
نمی دونم چی بگم اما این جامعه ی ما داره به کجا میره؟ هدف از عروسی و مراسم چی هست؟ اصلا هدف ما از زندگی چی هست؟ چشم هم چشمی؟ ازار و اذیت خود و خانواده هامون؟ یه عمر بدبختی شب عروسی و قسط دادن؟ برید باز با خودتون فکر کنید، ببینید واقعا خلقت انسان و هدف از افرینش انسان چی بوده؟ تنها ارامش ارامش و ارامش نه اینهمه دغدغه های بیهوده.... حالا این مهم هست که ما چی بپوشیم چی بخوریم؟ نه اصلا مهم نیست مهم قلب ادما هست مهم مهربونی ادما هست مهم سادگی و لدت بردن از زندگی هست نه ...
چه فرقی داره من لباس عروس نخریدم کرایش کردم لباس عروس من هم کاملا نو بود وهم شیک وزیبا همون لباس اگه میخواستم بخرمش قیمتش دومیلیون وسیصد بود اما من واسه یه شب میخواستمش کرایش کردم چرا باید پول رو حروم کرد الهام جان
سلام.منم قبل از انتخاب لباس کلی جا رفتم نگاه کردم .بله لباس از پنجاه هزار تومان است تا چند ملیون تومن.لباسی که من انتخاب کردم کاملا نو بود و البته خیلی شیک و به قیمت یک و دویست خریدم.قیمت ها فرق می کنه .من لباسم رو از لار خریدم
من کرمان زندگی میکنم منطقه رفسنجان لباس عروس کرایه کردم پنجاه هزارتومن خیلی هم شیک بود بابت کرایه یه لباس عروس هشتصد هزارتومن پول دادی واقعأ گرونه دانا...
چقد شماها دعوا دارید با این عروس و داماد بشینید زندگیتونو بکنید با این نظرهاتون کسی تو این سایت دیگه درباره عروسیش چیزی نمیفرسته
همجین میکین انگار کار شاقی کردن این زوج جوان داستانتون.انقدر ول خرجی و جهیزیه گرون که کار عموم جامعه است و چشم و هم چشمی زیاده.اگه راست میگین از زندگیای ساه برا مردم در شرف ازدواج بگین که جا نخورننننن.تهرانم انقدر خبر خاصی نیست که هزینه اس انقدر باشهههه
iهرکسی سلیقه ی شخصی و ارزوهای خودش رو نسبت ب شب عروسیش داره.اما من بنا به تجربه ی خودم میگم لباس عروس به قیمت گزاف دادن مزخرفه من یه شب اجاره ی لباس عروسم برام یک میلون و سیصد از گرگان در امد که ب نظر من خیلی کارم اشتباه بود
آگه خودمون بخاییم میتونیم هزینه هامونو کم کنیم.نیاز نیس کسی هم الگو قرار بدیمسلام.من همسرم با اینکه توانایی مالی داره ترجیح دادم بجای سرویس طلای چند میلیونی یهخه سرویس نقره وردارم.
سلام مبارک باشه به نظر من این دوستمون بهترین کار ممکن را کرده چون فقط یک بار عروسی
بابا اصلا مهم نیست این چیزا ، منو شوهرم اصلا نمیخواستیم عروسی بگیریم ولی خانواده شوهرم اصرار داشتند ،خیلی هم فشار بهمون اومد اصلا نه خرید عروسی کردیم نه اینه شمعدون ، همدیگه رو اذیت نکردیم تازه هر چی پول داشتیم گذاشتیم وسط خرج کردیم ، منم بخاطر اینکه لباسی که میخواستم تو همین کوچه برلن میگفتن 1200-1300میدوزن رفتم کرج اجاره کردم 800(یه ذره اسون تر ادم بگیره چی میشه )در حالیکه خواهر و عروسمون همشون لباس پرنویا خریده بودن
اصلا هم ساده نبود خرید عقد من بخدا خیلی خیلی ساده بود هنوز عروسی نکردیم ولی بخدا من یه حلقه خریدم همین بدون سرویس چون همسرم پدر ندارد و توانایی خرید ندارد اما جوان کاری و پاکیه خیلی دوسش دارم
خوب بود داستان این دو نفر
بله... یعنی باید مثل من و شوهرم ۶ سال واسه رسیدن به هم میجنگیدین تا ببینین که تو همین تهران و با وجود اقوام آن چنانی، میشه با کلاً ۱۱ تومن (شامل سرویس طلا!) تو همین اسفند ۹۱ رفت سر خونه زندگی و شادترین زندگی رو هم بین تموم اطرافیان داشت! از شدت خوشحالی حتی به این فکر هم نمیکردیم که بخوایم مثلاً بپرسیم کجا لباس عروساش جطورین! اتفاقاً عروسی ما فوقالعاده خاطرهانگیز هم شد واسه همه، چون بجای کارای تکراری تموم عروسیا، کلی ایده زدیم توش! دلیل خاصی هم نداشت که کم خرج کردیم، به نظرمون این منطقی بود، وگرنه برخلاف خیلی از افراد جامعه بودجهش کاملاً موجود بود. اینارو برای این عروس و داماد عزیز نگفتم، به هر حال اونا این شکلی میپسندیدن. برای اون دسته از عزیزایی گفتم که با حرفایی مثل »حالا انگار گفته ۴۰۰ میلیون« و »تو تهران همینقد میشه« باعث میشن خوانندههای این سایت ذهنیت غلطی براشون ایجاد بشه، کف انتظار مردم بالا بره و اوضاع ازدواج از اینی که هست هم بدتر بشه. در جریان هستین که توی »روز بدون طلاق« چندین محضرخونه توی تهران اصلاً مورد ازدواجی نداشتن؟ این حرفارو نزنین، وقتی حتی اثر بال زدن یه پروانه میتونه طوفان ایجاد کنه، حرفای ما توی یه سایت اجتماعی میتونه بحرانی رو ایجاد یا تشدید کنه که اثرش جامعهمون رو ویرون میکنه...
دوستان عزیز این زوج فقط داستان خودش را گفتند هرکسی حق داره هر طور می خواد عروسی بگیر ... اگه قرار باشه زندگی شما راهد ارم با خوندن یک مطلب به هم بخوره که وای به حالتون ...
عجب
بابا خانوما ...آقایون ....همچین میگید چههههههل میلیون آدم فکر میکنه حالا بنده خدا 400 میلیون خرج کرده....به نظر من با قیمتایی که الان هست این مبلغ همچین هم بالا و تعجب آور نیست... مخصوصا تو شهری مثل تهران که هزینه ها خیلی با بقیه شهرها فرق داره.... در ضمن از سایت خیلی خوب نوعروس هم کمال تشکر رو دارم که این مطالب خوب و جذاب رو می ذاره....
گل یخ چقدر توپت پره با سایتشون مشکل داری یا مطلب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اتفاقا به نظر من خیلی هم آموزنده بود اینکه توقعات رو پایین بیاریم خیلی خوبه من خودم اصلا فکر نمی کردم کوچه برلن هم کارهای خوب داشته باشن و همیشه به منطقه خرید خیلی اهمیت میدادم اما حالا مدنظر دارم به منطقه های محدوده بازار اصلی هم سر بزنم مرسی از مطلب جالبتون
خیلی اتفاقی رو این مطلب کلیک کردم و بیشتر از خود مطلب درگیر کامنتهایی شدم که توسط بعضی از دوستان مطرح شده خیلی جالب نیست با این لحن ناخوشایند در مورد مطلبی که مثلا خلاف نظر ماست اظهار نظر کنیم توهین و استفاده از الفاظ نا زیبا بیشتر نشان از دل آشفتگی درونی دارد تا عدم موافقت اگر قرار براین است اعتراضی داشته باشیم چه زیباست که با کلاممون به جنگ باهم نرویم دلشاد و مهربان باشیم دنیا به مهربانی های ما نیاز دارد
عجبا حالا یکی میخواد 40 میلیون خرج عروسیش کنه چرا یکی دیگه شاکی شده؟
باید بقییه قصه زندگیشونو خوند تا ببینیم به کجا کشیده میشه
شاید برای افرادی که در شهرستان زندگی میکنند این هزینه زیاد باشد ولی برای برگزاری عروسی در شهر تهران واقعا همین قدر هزینه دارد. من و شوهرم تمام پس اندازمان را برای عروسی خرج کردیم. البته ناراضی هم نیستیم چون به نظرمان شب قشنگی بود. ضمنا واقعیت زندگی عشق بین زن و شوهر است.
داستان بود دیگه حالا بقیشم باید خوند ببینیم آخرش چی شد بلخره؟؟؟؟
behtare az maraseme sade tar ham yadi beshe
من عضویت دارم و هم از مطالب سایت و هم نشریه که رایگان میاد دم در خونه خیلی استفاده می کنم اتفاقاً مطالب خیلی جالب هم شیر میکنن حتی به 2تا از دوستام هم معرفی کردم چرا انقدر انتقادا شدید و خشمگینانست؟ اتفاقاً هزینه هایی که گفتن برای قیمت های امروز واقعاً هم صرفه جویانه بوده من الان دوسال هست که عقدم اما نتونستم با یکم بیشتر از همین 40 میلیون همه وسایلمو تهیه کنم مثلاً ما رسم داریم حتماً آینه شمعدان نقره باشه ارزونترینش 4 میلیون حداقل این عروس طفلک سفالیشو خریده من خودم هیچموقع نمی خرم چون احتمال شکستنشم بیشتره !!!!
اصلا خوب نبود باید تومطالب سایت تجدیدنظرکنین.
جمع کننین این مسخره بازیارو .واسه تبلیغات با رندگی مردم بازی نکنین
از اینکه ثبت نام کردم پشیمون شد این مقاله چرتتون رندگی منو بهم ریخت
من اصلا نمیدونم این داستان چه نکته آموزنده ای داشت؟لباس 800 تومانی ارزان است یا 40 میلیون جهیزیه؟
واااااااااااای خیلی عروسی پرهزینه ای داشتن. این کجاش کم خرج بود. 40 میلیون واسه جهاز خیلی زیاده- خوش به حالشون. خواهر من امسال عروسی کرد با 15 میلیون همه چی خرید از نوع خوبش هم خریدو خوب نیست آدم از خودش این همه تعریف کنه- اونم با این قیمت های گرون. این کجاش خوب بود.
من فکر میکنم بهتره نظرات تایید بشن حداقل تو پیجی که با صدا سیما مرتبطه!
متاسم که چنین سایتهایی هست که با بیان این ولخرجی ها و بقل عروس خانم هرچی دوست داشته خریده خون به جیگر ذوجهایی میکنن که توان یک مراسم ساده و خرید اولیه ندارن چ برسه هرچی دلشون میخواد بخرن/اینا 40میلیون خرج خریدشون شده و ما 10 میلیون نداریم یک اتاق تو حیاط خونه پدری بسازیم تا بتونیم زود بریم سرخونه زندگیمون. اوووووووووووووووف
منم بیشتر حسرت خوردم اصلا جالب نبود بنظرم
منم نظرم همینه تازه چقدر هم از خودشون تعریف کردن .واقعا مردم ما تا این اندازه در رفاه هستن.چقدر راحت هم میگن من هر چیزی که دوست داشتم میخریدم و به حرف همسرم گوش نمیکردم /به نظر شما این عدم تفاهم و ترویج برای نو عروسان نییست؟
من با ایشون موافقم قیمتهایی که نوشته شده در حد توان 70-80 درصد جامعه نیست تازه کلی هم ظاهرا کوتاه اومدن...این مقاله بیشتر از اینکه کمک کنه و احساس خوبی بده آدم احساس ناتوانی و تفاوت میکنه
تبریک به نوعروس به خاطر کیفیت بالاش صحبت یا شاید بشه گفت گلایه ای هم دارم از چنین سایتهایی انتظار میره به بحث فرهنگ سازی اهمیت بدن از محتوای نوعروس برمیاد که چنین دیدگاهی داره, اما با جامعه هدف محدودی, و در نتیجه برای اکثریت جامعه ایران نقش برعکس رو ایفا میکنه قطعا عروس خانم این پست با خرید لباس عروس ۸۰۰ هزار تومنی با توجه به محیطی که درش بزرگ شدن, کم خرجی و سادگی رو مد نظر داشتن, اما برای اکثریت جامعه ایران به هیچ عنوان چنین نیست به خصوص با توجه به تورم وحشتناک چند سال اخیر و آمار بالای تجرد در کشورمون, مایی که طعم شیرین عشق و آرامش رو چشیدیم, کمک کنیم تا بقیه هم ازین نعمت برخوردار بشن و نه اینکه گسترش دهنده آداب و رسوم نه همیشه درست باشیم