روانشناسان می گویند، بسیاری از مردها واقعا نمونه کپی شده پدرشان هستند و نه تنها خوبی ها و توانایی های او را به ارث می برند. البته گاهی اوقات دامادها حتی اگر خودشان هم بی خبر باشند، ویژگی های ناخوشایندش را با خود به خانه بخت می برند، پس مراقب باشید و قبل از جواب مثبت دادن، برای شناخت پدر شوهر آینده تان تلاش کنید.
از ازدواج فراری است؟
«نامزدم در کار و تحصیلش موفق است و در اجتماع هم همه او را به عنوان مردی قابل اعتماد می شناسند و به او احترام می گذارند. انگار تنها کسی که در رابطه با این مرد احساس آرامش نمیکند، من هستم. نمی دانم چرا به حرفهایم اعتماد نمی کند و قرار ازدواجمان را هر روز به بهانه ای به تاخیر می اندازد!»
شاید زندگی گذشته این مرد باعث بی اعتماد شدنش به خانم ها و گریزان بودنش از تشکیل خانواده شده است. روانشناسان می گویند اگر در زندگی پسر پدر نقشی خوب و موثر داشته باشد اما ارتباط کودک با مادرش بد و مخرب باشد، پسر بچه تنها از نعمت داشتن یک الگوی همجنس خوب بهره مند است؛ چنین فردی در بزرگسالی در ایفای نقش مردانه مشکلی ندارد اما از نزدیک شدن به جنس مخالف خود می ترسد. عجیب نیست اگر پسری که با این الگو زندگی کرده از ازدواج گریزان شود یا بعد از تشکیل خانواده به همسرش اعتماد کامل را نداشته باشد.
به همه بی اعتماد است؟
«به مردی دل بسته ام که انگار هیچ ارزشی برای رابطه مان قائل نیست حتی در سخت ترین روزهای زندگی ام برای آرامش من قدمی برنمیدارد. به راحتی مرا می رنجاند و با بهانه های ساده به من توهین می کند. نمیدانم این مشکلات بعد از ازدواج کمتر می شود یا نه! »
شاید امید داشتن به اصلاح چنین رابطه ای چندان منطقی نباشد. بسیاری از آسیب هایی که در کودکی به روان و شخصیت فرد می رسد به سادگی در بزرگسالی جبران نمی شود. یکی از شدیدترین این آسیب ها با ایجاد فاصله ای میان کودک و والدینش ایجاد می شود و گاهی تا پایان زندگی با فرد همراه می ماند. روانشناسان معتقدند اگر کودک از نعمت داشتن پدر و مادر خوبی که الگوی ارزشمندی برایش باشند، بی بهره باشد، نه در بزرگسالی قهرمانی دارد که از او الگو بگیرد و با او همانندسازی کند و نه توانایی نزدیک شدن به جنس مخالف و اعتماد کردن به او را دارد. به عبارت دیگر چنین پسری نه از پس ایفای درست نقش های مردانه برمی آید و نه می تواند با غیرهم جنس خود رابطه موثری برقرار کند.
همسر و پدری ایده آل است؟
«کسانی که این همه در مورد بی وفایی مردها حرف می زنند، خودشان هم در ایجاد اختلافات با همسرشان بی تقصیر نیستند. من و همسرم ۸ سال است که زیر یک سقف زندگی می کنیم و پسری ۴ ساله داریم. حالا بیشتر از سال اول همدیگر را دوست داریم. همسرم نه تنها شریکی خوب برای زندگی مان است بلکه الگوی خوبی برای فرزندمان هم هست.»
درست است که در ایجاد اختلافات در زندگی مشترک، هر دو طرف مقصرند اما نمی توانید نقش یک انتخاب درست را در ایجاد این رابطه آرامش بخش بی اثر بدانید. احتمالا بخت با همسرتان یار بوده و در کودکی زیر سایه پدر و مادر خوبی که رابطه ای همدلانه و صمیمی با یکدیگر و با او داشته اند، پرورش یافته است. زندگی در چنین خانواده ای پسر را مسئولیت پذیر بار می آورد و نمی گذارد به سادگی به توانایی هایش شک کند. او در بزرگسالی می تواند با دید باز همسر آینده اش را انتخاب کند و ازدواجی موفق داشته باشد. چنین مرد مسئولیت پذیری می تواند از شریک زندگی اش حمایت کند و در آینده پدری خوب برای فرزندش باشد.
شما که میخواهید همسر ایده آلتان را انتخاب کنید چقدر اخلاق و رفتار پدر داماد را ملاک قرار میدهید؟