جبرئیل به نزد محمد(ص) آمد و گفت: «اى محمد، او (فاطمه) را به همسرى على‌بن ابی‌طالب درآور که خدا او را براى على و على را براى او پسندیده است»

بخش هایی از مقدمه امام موسی صدر بر کتاب «فاطمه زهرا وتر فى غِمد» نوشته سلیمان کتانى، نویسنده مسیحی لبنانی که مربوط به ازدواج و آغاز زندگی حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) است، را منتشر کرده که در ادامه بخشی از آن می‌آید:حضرت فاطمه‏ (س) در سال دوم هجرى با حضرت على‏(ع) که بیست و سه سال داشت، ازدواج کردند. حضرت فاطمه در آن هنگام ده سال داشتند. پیامبر درباره این ازدواج فرمودند: انتخاب حضرت على از میان خواستگاران بسیار حضرت فاطمه، با توصیه ‏اى از عالم غیب و عدم رضایت فاطمه به غیر على بوده، با آن که زنان مدینه بسیار تلاش کردند تا حضرت فاطمه را از ازدواج با حضرت على‏(ع)، به بهانه فقر آن حضرت و توجه او به جهاد در راه خدا و سختى زندگى‏ اش منصرف کنند، ولى وى از انتخاب خود دست نکشید.
حضرت فاطمه‏(س) هشت سال با جضرت على(ع) زندگى کرد. زندگى خوب این دو زبانزد و ایده ‏آل همگان شد و به صورت نمونه ای اعلا درآمد. حضرت فاطمه‏(س) فرزندانى چون حسن و حسین و زینب و ام‏ کلثوم را براى حضرت على(‏ع) به دنیا آورد.

ماجرای خواستگاری حضرت علی از حضرت فاطمه
حضرت على‏(ع) مى‏ فرماید: نزد رسول خدا رفتم. آن حضرت وقتى مرا دیدند؛ خندیدند و فرمودند: «اى اباالحسن چه شده؟» خویشاوندیم را با آن حضرت و سابقه خود را در اسلام بیان کردم و از یاورى‏ ها و جهادهایم با آن حضرت سخن گفتم.پیغمبر فرمودند: «على راست مى‏ گویى، بلکه تو بهتر از آنى که خود گفتى. »
سپس عرض کردم: «اى رسول خدا، فاطمه‏(س) را همسر من قرار می دهی؟» فرمودند: «پیش از تو کسان دیگرى نیز چنین درخواستى کرده بودند و من خواسته آنان را با فاطمه در میان گذاشته ام، اما در چهره او آثار نارضایتى مشاهده کردم. لختى درنگ کن تا باز گردم».
پیامبر به نزد فاطمه رفت. فاطمه‏ بر پاى ایستاد و رداى پیامبر را برگرفت، نعلین از پاى آن حضرت به در آورد و براى وضو آب آورد و به دست خود، پیامبر را وضو داد و دو پاى آن حضرت را شست و آنگاه نشست. پیامبر به او فرمود: «فاطمه» پاسخ داد: «بلى... بلى اى رسول خدا، کارى دارید؟» فرمود: «على پسر ابوطالب، کسى است که به مراتب خویشاوندى و فضل و اسلام او به نیکى آگاهى. اینک ازدواج با تو را پیشنهاد داده است. تو خود در این باره چه نظرى دارى؟» فاطمه‏ خاموش ماند، ولى رویش را برنگرداند. رسول خدا نیز در چهره او آثار ناخشنودى مشاهده نکرد. پس آن حضرت برخاست در حالى که مى‏فرمود: «اللّه اکبر، سکوت او قبول این پیشنهاد است. »
سپس جبرئیل به نزد محمد(ص) آمد و گفت: «اى محمد، او را به همسرى على بن ابیطالب درآور که خدا او را براى على و على را براى او پسندیده است»###
حضرت على(ع) گفت: سپس پیامبر(ص) فاطمه را به همسرى به من داد. پیش من آمد و دستم را گرفت و فرمود: «به نام خدا برخیز و بر برکت خدا بگو: ماشاء اللَّه لا حول و لا قوة الا باللَّه و توکّلت على اللَّه.» سپس دستم را گرفت و در کنار خود نشاند و آنگاه فرمود: «بار خدایا! این دو محبوب‏ترین مخلوقات در نزد من‏ هستند. پس تو هم این دو را دوست بدار و در نسل آنها برکت قرار ده و از جانب خودت نگاهبانى بر آنان بگمار. این دو و فرزندانشان را از شر شیطان مصون بدار. »

پرداخت مهریه و خرید جهیزیه
حضرت على(ع) زره خود را مهریه فاطمه‏(س) قرار داد و بهاى آن را صرف خرید اسباب و اثاثیه منزل کرد. وى مقدارى معطرات، یک پیراهن به هفت درهم، یک مقنعه به چهار درهم، یک تن‏پوش بلند سیاه خیبرى، تختى بافته شده از برگ هاى درخت خرما، دو بستر از کتان مصرى که میان یکى از آنها با برگ خرما و دیگرى با پشم گوسفند پر شده بود، پرده‏اى پشمین، یک حصیر، یک دستار، ظرفى مسین، مشکى از پوست، کاسه ‏اى چوبین براى شیر و پاشیدن آب، یک ابریق، یک سبوى سبز و دو کوزه گلى تهیه و خریدارى کرد.
بدین ترتیب، کار خرید جهیزیه و پرداخت مهریه به انجام رسید. فاطمه‏ (س) به خانه حضرت على‏(ع)، که تنها یک اتاق داشت و متعلق به ام سلمه همسر پیامبر(ص) بود، نقل مکان کرد. على بر بلندیى برآمد و فریاد زد: «به میهمانى فاطمه بشتابید. مردم همه به مجلس جشن ازدواج آن دو حاضر شدند و در شادى اهل بیت شرکت جستند»

آغاز زندگی مشترک
فاطمه‏(س) زندگى تازه خود را در خانه على‏(ع) آغاز کرد. کارهاى داخل خانه را رتق ‏و فتق مى‏ کرد. گندم ها را آسیاب مى‏ کرد و از آنها خمیر مى‏ ساخت و سپس نان مى ‏پخت. على نیز در کارهاى منزل او را یارى مى‏ کرد. گاهى به خانه مى‏ رفت و شیر مى‏ دوشید. هیزم جمع مى‏ کرد و از چاه آب مى‏ کشید.
رسول خدا(ص) روزى میان آنها به داورى نشست و کارهاى خانه را بین آن دو تقسیم کرد. مسئولیت کارهاى بیرون از خانه را به على سپرد و کارهاى داخل خانه را بر عهده فاطمه‏ گذاشت.
چندى بعد فاطمه‏(س) صاحب فرزندانى شد. خود به تربیت و پرورش آن ها همت گماشت و به کارهاى آنان رسیدگى کرد. در این زمان حضرت فاطمه بنا به خواست شوهرش به خدمت رسول خدا(ص) رسید و از او خواست تا خدمتکارى براى کمک به آنها استخدام کند. اما پیامبر از پذیرش این خواسته عذر خواست و تنگدستى مردم و کثرت اصحاب صفه را، (کسانى که نه سرپناه داشتند و نه غذاى کافى) به یاد وى آورد. پس از گذشت مدتى، با بهتر شدن وضع مسلمانان، پیامبر (ص) خواسته دخترش را اجابت کرد و خدمتکارى براى او فرستاد. کارهاى خانه میان فاطمه‏ (س) و خدمتکار، بدون هیچ تبعیضى، تقسیم شد. یک روز فاطمه‏ (س) به امور خانه مى‏ پرداخت و روز دیگر خدمتکار.

###